—————–**–

قورباغه به کانگورو گفت: من و تو میتوانیم بپریم. پس اگر با هم ازدواج کنیم بچه مان می تواند از روی کوه ها یک فرسنگ بپرد، و ما می توانیم اسمش را قورگورو بگذاریم

کانگورو گفت: عزیزم چه فکر جالبی! من با خوشحالی با تو ازدواج می کنم اما درباره ی قورگورو، بهتر است اسمش را بگذاریم کانباغه. هر دو بر سر قورگورو و کانباغه بحث کردند و بحث کردند

قورباغه گفت: برای من نه قورگورو مهم است و نه کانباغه اصلا من دلم نمی خواهد با تو ازدواج کنم

کانگورو گفت: بهتر

قورباغه دیگر چیزی نگفت. کانگورو هم جست زد و رفت. آنها هیچ وقت ازدواج نکردند، بچه ای هم نداشتند که بتواند از کوه ها بجهد و تا یک فرسنگ بپرد
چه بد، چه حیف که نتوانستند فقط سر یک اسم توافق کنند


پتانسیل موجود برای دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک می شود

—————–**–

❇شل سیلور استاین❇