—————–@*–

️روزى هارون الرشید از سفره غذای خود برای بهلول غذائى فرستاد. خادم، غذا را برداشت و پیش

بهلول آورد. بهلول گفت: ‏من نمى خورم ببر پیش سگهاى پشت حمام بینداز

غلام عصبانی شد و گفت: اى احمق! این غذا مخصوص خلیفه ‏است، اگر براى هر یک از اُمنا و

‎ ‎وزراى دولت میبردم بمن جایزه هم میدادند، تو این حرف را میزنی و گستاخی به غذای خلیفه میکنی!؟

بهلول گفت: آهسته سخن بگو که اگر سگها هم بفهمند از خلیفه است نخواهند خورد

—————–@*–

❇ ‏مجمع النورین ، ص 77 ❇