تهدیگ ِ سیبزمینی ماکارونی
از خواب پاشی و ببینی چندساعت دیگه هم میتونی بخوابی
اولین کسی که شعرهایت را لایک میکند، همانی باشد که به خاطرش دست به قلم شدهای
صدای قطره های بارون روی چتر
اولین باری که برایش از «شما» تبدیل میشوی به تو
خندهی نوزاد توی خواب
آخرشب، وقتی همه خوابن، آرامش و سکوت
گاز گرفتن ِ کسی که دوسش داری
نقاشی کشیدن روی شیشهی بخارگرفته
همخوانی چندنفری با آهنگ ضبط ماشین، توی جاده
اسم عطرتو بپرسن
بنشینی و آدمها و کارهایشان را نگاه کنی
حس ِ خوابیدن توی تختخواب خودت، بعد از یک مسافرت طولانی
وفتی سوتی میدی و هیچکس حواسش نیست
بغلهای غیرمنتظره
وقتی خطخطیهای همکلاسیت رو، توی کتابای قدیمیت میبینی
خنکی ِ ورودی ِ پاساژ توی تابستون
هوای توی گل فروشی
7 سال پیش
فقط همون مورد اول
7 سال پیش
اره ته دیگو خوب اومدی
هر چه میخواهد دل تنگت بگو