اتفاق های حال خوب کن | شماره هشت

توی امتحان به جای “توضیح دهید” بنویسن نام ببرید

پیام تبریک تولد از یه دوست قدیمی، سر ساعت 00:00

وقتی هم‌کلاسی‌ها واسه وقت‌کشی سوال‌های الکی از معلم می‌پرسن تا امتحان نگیره

بوی بلال کباب شده روی منقل. عصر تابستون، توی پارک

معلم‌های الهام‌بخش

کفشدوزک ِ لابه‌لای سبزی‌ها

روزی که سوت/بشکن زدن رو یاد گرفتی

فوت کردن قاصدک، باهم

دیدن اولین قطره‌ی باران، روی شیشه‌ی خاک ‌گرفته‌ی ماشین

وقتی خوابی و مامان پتو می‌کشه روت

پرداخت آخرین قسط

بعد از یه پیاده‌روی ِ طولانی توی هوای گرم، توی مسیر آب‌سرد کن ببینی

دکتر گواهی مرخصی بهت بده

مزه‌ی آدامس خرسی

برسی خونه و بفهمی بوی خوب غذا از خونه خودتون بوده

بهت پیام بده: هنوز قهری؟

دیدن اسم و مطلبت توی مجله‌ای که براش مطلب فرستادی

صدای قرقر ِ چرخ‌های چمدون بعد از تسویه با خوابگاه