khengoolestan_axs

-.*-.*-.*-.*-.*-.*-.*

دیدمت لرزید دستم، چادر اُفتاد از سرم
یک نفر پرسید: خوبی؟! گفتم: اکنون بهترم

زیر لب با اخم گفتی: چادرت را جمع کن
خنده رو، آهسته تر گفتم: اطاعت سرورم

-.*-.*-.*-.*-.*-.*-.*

❇ناشناس❇