*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

مرد در مراسم خاکسپاری همسرش بر سر مزار با چشمان اشکبار کنار روحانی ایستاده بود و زیر لب می گفت: دوستش داشتم

و روحانی سرش را تکان می داد… مرد باز تکرار کرد: یعنی… واقعا دوستش داشتم

ناگهان بغض مرد ترکید و در لابلای هق هق گریه گفت: اما… فقط یک بار به او گفتم

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*