—————–**–

روزي يکي از همسايه‌ها خواست خر ملانصرالدين را امانت بگيرد

به همين خاطر به در خانه ملا رفت

ملانصرالدين گفت: خيلي معذرت مي‌خواهم خر ما در خانه نيست

از بخت بد همان موقع خر بنا کرد به عرعر کردن

همسايه گفت: شما که فرموديد خرتان خانه نيست؛ اما صداي عرعرش دارد گوش فلک را کر مي‌کند

ملا عصباني شد و گفت: عجب آدم کج خيال و ديرباوري هستي، حرف من ريش سفيد را قبول نداري ولي عرعر خر را قبول داري
 

—————–**–