راستش تو کارای خارق العاده بلد نبودی
نتونستی منو زیر بارون با یه اهنگه عاشقونه غافلگیر کنی
تو برام گیتار نزدی
وقتی از خیابون رد شدیم دستمو محکم فشار ندادی
هیچوقت وقتی قهر بودم با پاستیل خرم نکردی
دقیقا جاهایی که نباید، منطقی حرف میزدی
وقتی فهمیدی خوب نیستم نیومدی به زور ببریم دکتر
بلد نبودی یه گوشه ماشینو پارک کنیو با مترو بریم اینور اونور
هندزفریتو بذاری تو گوشمو اهنگیو بذاری که حرفای تو به منه
هیچوقت ازم نخواستی یادت بدم چجوری موهامو ببافی یا برام لاک بزنی
یادم نمیاد سردم شده باشه و کتت رو در بیاری بدی من بپوشم
میدونستی دیوونه ی عطر تلخم و نمیزدی مستم کنی
تو فقط تا تونستی خجالت کشیدی
تا تونستی کنج خونه نشستی و قلمتو رو کاغذ رقصوندی
نمیدونستی من دنیام با چیزای کوچیک جوون میگیره
حالا برو و تمام شعراتو… احساستو… توی شومینه بسوزون
من عاشق قدم زدن توی وليعصر با اون شدم
8 سال پیش
اینجا یه نفر مثه شهریارو میخواد
که بگه
عذر میخواهم پری
من نمیگنجم در آن چشمان تنگ
واقعن این آدما آدمای چشم تنگی هستند
چشمشون فقط این چیزای کوچیکو میبینه
8 سال پیش
خیلی نامردیه ؛ خیییییییلی نامردیه ؛ واقعن ظلمه
خدایی احساس عاشقونگیه یه شعر ، خیلی بیشتره محکم دستیو فشار دادن ؛ و گشتن و اینور اونور رفتنه
8 سال پیش
خیلی نامردیه ؛ خیییییییلی نامردیه ؛ واقعن ظلمه
خدایی احساس عاشقونگیه یه شعر ، خیلی بیشتره محکم دستیو فشار دادن ؛ و گشتن و اینور اونور رفتنه
شما شعر دوس داری شاید یکی خوشش نیاد
8 سال پیش
ببین داستان نشون میده قضیه ی نامزدی یا قبل ازدواج بوده
طرف مقابل نویسندمون خیلی ادم بزرگیه که بجای اینکه بیاد یک ساعت توی پارک یا اینور اونور دست یه نفرو به صورت حروم بگیره
اومده شاید سه چهار ساعت احساس نوشته ، شعر نوشته که یک عمر نویسنده بتونه با نگاه کردن بهش احساس خوب بگیره
واقعن چشم تنگی اینه که احساس پاک و بی آلایش یه آدم رو در قالب شعر ؛ متن ؛ و احساسات رو کاغذ ؛ به پاستیل و یک ساعت زیر بارون چرخیدن و عطر زدنو به قول خودش چیزای کوچیک بفروشه
8 سال پیش
ببین داستان نشون میده قضیه ی نامزدی یا قبل ازدواج بوده
طرف مقابل نویسندمون خیلی ادم بزرگیه که بجای اینکه بیاد یک ساعت توی پارک یا اینور اونور دست یه نفرو به صورت حروم بگیره
اومده شاید سه چهار ساعت احساس نوشته ، شعر نوشته که یک عمر نویسنده بتونه با نگاه کردن بهش احساس خوب بگیره
واقعن چشم تنگی اینه که احساس پاک و بی آلایش یه آدم رو در قالب شعر ؛ متن ؛ و احساسات رو کاغذ ؛ به پاستیل و یک ساعت زیر بارون چرخیدن و عطر زدنو به قول خودش چیزای کوچیک بفروشه
همین چیز های کوچیک باعث اتفاقات بزرگ میشه کاش بفهمیم باید از تمام لحظات استفاده برد شده با یک پاستیل
8 سال پیش
آره اتفاقات بزرگی مثل خیانت
و لگد مال کردنه عشق پاک ؛ و بی آلایش
بخاطر فشردن دست ؛ پاستیل ؛ زیر باران عاشقی کردن
واقعن اینجور لذت بردن از چیز های کوچیک ارزش داره ؟؟
آدمهای زیادی بلدن دست رو بفشارن ؛ عاشقی کنن ، پاستیل بخرن
ولی کمتر کسی حاظر میشه احساسی رو به شعر و نوشتن بکشه تا یادگار بمونه برای همیشه
8 سال پیش
ولی اگه کسی رو واقعا دوست داشته باشی بخاطر پاستیل ولش نمیکنی بری با یکی دیگه بله کاملا حق با شماست اما کافی کمی فکر کنید!کسی که دوستتون داشته باشه باشعر بهتون ابراز علاقه کنه!!چیزی میفهمید!؟یا با قدم زن زیر بارون...
اتفاقا من برام شعر بگن کلی ذوق میکنم، در حالی که پاستیل بخرن برام انقد ذوق نمیکنم... درسته که این قدم زدن هم قشنگه ولی ارزش نداره بخاطرش کسی رو که " واقعا" دوست داری ولش کنی...
اینکه بگی برام پاستیل نخرید یا باهام زیر بارون نیومد منم ولش کردم واقعا خنده دار و بچگونست
8 سال پیش
ببین داستان نشون میده قضیه ی نامزدی یا قبل ازدواج بوده
طرف مقابل نویسندمون خیلی ادم بزرگیه که بجای اینکه بیاد یک ساعت توی پارک یا اینور اونور دست یه نفرو به صورت حروم بگیره
اومده شاید سه چهار ساعت احساس نوشته ، شعر نوشته که یک عمر نویسنده بتونه با نگاه کردن بهش احساس خوب بگیره
واقعن چشم تنگی اینه که احساس پاک و بی آلایش یه آدم رو در قالب شعر ؛ متن ؛ و احساسات رو کاغذ ؛ به پاستیل و یک ساعت زیر بارون چرخیدن و عطر زدنو به قول خودش چیزای کوچیک بفروشه
درسته ولی هرکس نظری داره
8 سال پیش
آره اتفاقات بزرگی مثل خیانت
و لگد مال کردنه عشق پاک ؛ و بی آلایش
بخاطر فشردن دست ؛ پاستیل ؛ زیر باران عاشقی کردن
واقعن اینجور لذت بردن از چیز های کوچیک ارزش داره ؟؟
آدمهای زیادی بلدن دست رو بفشارن ؛ عاشقی کنن ، پاستیل بخرن
ولی کمتر کسی حاظر میشه احساسی رو به شعر و نوشتن بکشه تا یادگار بمونه برای همیشه
شما برا نامزذت شعر بگو بزار بقیه پاستیل بخرن
8 سال پیش
ولی اگه کسی رو واقعا دوست داشته باشی بخاطر پاستیل ولش نمیکنی بری با یکی دیگه
8 سال پیش
ولی اگه کسی رو واقعا دوست داشته باشی بخاطر پاستیل ولش نمیکنی بری با یکی دیگه
بله کاملا حق با شماست اما کافی کمی فکر کنید!کسی که دوستتون داشته باشه باشعر بهتون ابراز علاقه کنه!!چیزی میفهمید!؟یا با قدم زن زیر بارون...
8 سال پیش
پاستیل :| خب همشون در واقع نوعی نیاز مادی بودن ولی شعر با خودش کلییییی احساس و به قولی ارامش داره که پاستیل و چیپس و پفک نداررن ^_^
8 سال پیش
بله کاملا حق با شماست اما کافی کمی فکر کنید!کسی که دوستتون داشته باشه باشعر بهتون ابراز علاقه کنه!!چیزی میفهمید!؟یا با قدم زن زیر بارون... اتفاقا من برام شعر بگن کلی ذوق میکنم، در حالی که پاستیل بخرن برام انقد ذوق نمیکنم... درسته که این قدم زدن هم قشنگه ولی ارزش نداره بخاطرش کسی رو که " واقعا" دوست داری ولش کنی... اینکه بگی برام پاستیل نخرید یا باهام زیر بارون نیومد منم ولش کردم واقعا خنده دار و بچگونست
اوکی کاملا قانع شدم : |
8 سال پیش
بله کاملا حق با شماست اما کافی کمی فکر کنید!کسی که دوستتون داشته باشه باشعر بهتون ابراز علاقه کنه!!چیزی میفهمید!؟یا با قدم زن زیر بارون... اتفاقا من برام شعر بگن کلی ذوق میکنم، در حالی که پاستیل بخرن برام انقد ذوق نمیکنم... درسته که این قدم زدن هم قشنگه ولی ارزش نداره بخاطرش کسی رو که " واقعا" دوست داری ولش کنی... اینکه بگی برام پاستیل نخرید یا باهام زیر بارون نیومد منم ولش کردم واقعا خنده دار و بچگونست
من ک چنین حرفی نزدم نمیگمم بخاطر پاستیل ولش کنی میگم با این جور چیزا میشه عشق و دید و لمس کرد البته قدم زدنا ن پاستیل
هر چه میخواهد دل تنگت بگو