چشم در راه بهارم
چشم در راه کسی هستم
کوله بارش بر دوش
آفتابش در دست
خنده بر لب ، گل به دامن ، پيروز
کوله بارش سرشار از عشق ، اميد
آفتابش نوروز
باسلامش ، شادی
در کلامش ، لبخند
از نفس هايش گُل می بارد
با قدم هايش گُل می کارد
مهربان ، زيبا ، دوست
روح هستی با اوست
قصه ساده ست ، معما مشمار
چشم در راه بهارم آری
چشم در راهِ بهار
* فريدون مشيری *
هر چه میخواهد دل تنگت بگو