ﯾــﺎﺩﻣـﻪ ﯾﻪ ﺷﺐ ﺑﺭﺍﺵ فرستادم : ﺩﻟـﻢ ﺑﺮﺍﺕ تنگ
ﺷـﺪﻩ
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻛﻤـﺘﺮ ﺑﻬﻢ ﻓﻜﺮ ﻛﻦ ﺗـﺎ ﺩﻟﺘﻨـﮕﻢ ﻧﺸﻲ
ﺍﻭﻧـﺸﺐ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺒــحﮔﺮﻳﻪ ﻛـﺮﺩم
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻲ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻮﺩﻧﺵ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ
ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺻﻼً ﻧﻔﻬﻤﻴﺪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯾﻢ ﺩﺳـﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯾﺲ ! ﻭﮔﺮﻧﻪ
ﺑﻪ ﺟـﺎﻱ ﻛﻤـﺘﺮ ” ﻫﻴـﭽﻮﻗـﺖ” ﺑﻬـﺶ ﻓـﻜــ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻡ
گذشت
كم كم تنهايٓم گذاشت
گفتم بي تو نميتوانم و گفت:كار نشد ندارد هستند كساني كه جايم را پُر كنند
زمان زيادي گذشته است و افراد زيادي آمدند و چند سوايي بودند و رفتند
اما همچنان اوست تنها فرد محبوب زندگيم..
نميدانم كجاست كه بيايد و ببيند كه كار نشُد داشت و نشُد كه نشُد كه نشُد
عادت عجيبيست ديدن عكس هايت
بغض كردنم
ريختن اشك هايم
خيس شدن عكست
و شكستنم
اين ها فقط ذره اي از قبال نبودني بود كه به آساني انتخابش كردي
به خيال آنكه فراموش ميشوي
كجايي كه ببيني نشُد كه نشُد
قوی تر از آنم که آنچه راکه اسمش راغرور گذاشتم بخاطرت به زمین بکوبم عشق من قیمتی داشت که
♣تو برای پرداخت آن فقیر بودی
دوستش داشتم
دوستم نداشت، حداقل به اندازه ی من
ترکم کرد…فراموشم کرد
دلم شکست
تصمیم گرفتم خورده شکسته ها را بهم بچسبانم،چسباندم اما باز هم شکست
دیدم فایده ندارد پس تکه سنگی را جای گزینش کردم
و بی رحمی را محافظی برایش ساختم
اینبار نشکست، سالم سالم ماند
همیشه از آمدن “ن” بر سر کلمات می ترسیدم
ن داشتن تو
ن بودن تو
ن ماندن تو
کاش اینبار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبری میداد از ن رفتن تو
خوب يا بدش را نمى دانم
اما اگر مبتلايش شدید
محال است درمان شود
“دلتنگى” را مى گويم
فرقى نمى كند که چگونه
گاهى با يك آهنگ
گاهى با يك عکس
يا هرچيزى كه
حجمِ انبوهى از خاطرات را داشته باشد
به سراغتان مى آيد
گلويتان را مى فشارد و
آرام آرام جانتان را مى گيرد
عُشاق مراقب باشند
خطرِ دلتنگى
همين حوالى پرسه مى زند
♥️