اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی
و اگر هستی، کسی هم به توعشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی…
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی…
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست، و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان
بیتردید مورد اعتمادت باشد…
و چون زندگی بدین گونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،
تا که زیاده به خودت غرّه نشوی…
من بچه که بودم بیشتر از اینکه از گم شدن بترسم از پیدا شدن میترسیدم….!
وقتی پیدا میکردنم یعنی جوری میزدنم که تا یه هفته صدا سگ بدم! :fat: :fat: 😯
♫♫♫
یکی از معضلات بچگیم این بود که
چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتون
که اشکاشون به دو طرف پرت میشد گریه کنم ! 🙄
♫♫♫
اعتراف می کنم بزرگترین لذت دوران بچگی من این بود که
روزهای بارونی تو راه مدرسه با او چکمه طوسی پلاستیکی که تا زیر زانوم بود
مثل خل ها از جاهایی رد می شدم که آب جمع شده
و وقتی قابلیت چکمه هام رو می دیدم که تا عمق زیاد هم پام خیس نمیشه
کلی کیف می کردم ! 🙂
حس ماشین شاسی بلند بهم دست می داد …
♫♫♫
زیباترین خبر در دوران مدرسه :
معلم نیومده !!!
♫♫♫
مدرسه :
۲+۲=۴
تمرین خونه :
۴+۲*۸/۲
سوال امتحان
حمید ۵ سیب دارد ، او هفت دقیقه تا رسیدن قطار فرصت دارد
جرم خورشید را محاسبه کنید !
ﺑﺎ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﻳﻦ عزیز .
ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻭﺯﻳﺮ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺗﺮﺍﺑﺮﻱ .
ﻭﺭﻭﺩ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻻﻳﺘﻨﺎﻫﻲ
ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻱ ﺟﻤﻬﻮﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺧﻮﺷﺎﻣﺪ می ﮔﻮﻳﻴﻢ .
خداوندا مشیت خود را در رسیدن ﻭ ﻟﻘﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻣﺎ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻱ ﻭ ﺳﺮﻋﺖ ﺁن فزﻭﻥ ﻛﻦ .
ﻣﻘﺼﺪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ %99 ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻭ ﺍﺣﺘﻤﺎﻷ %1 ﻣﻘﺼﺪﻱ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺑﻠﻴﻂ ﺩﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ …
(بیشتر…)
ﻣﺠﺮﯼ: ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭼﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ همه ﺑﺪﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ” :ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ ﺯﺍ ﺳﺮﺕ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﻪ ﺧﻮﺩﺕ باﺷﻪ”
ﻣﺠﺮﯼ: ﻣﮕﻪ ﺳﺮﺗﻮ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯾﻦ ﻭ ﺍﻭن میکنی؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﭼﮏ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﻃﻔﻠﮑﯽ ﻫﺎ اﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻨﻮﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ!
ﻣﺠﺮﯼ: ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺻﻔﺮ ﻣﯿﺸﯽ ﭼﺠﻮﺭﯼ میفهمی ﺍﻭﻧﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﯾﺎ ﻧﻪ!؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﮔﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﯽ!
ﻣﺠﺮﯼ: ﺧﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ نوﺷﺘﯽ ﭼﺮﺍ ﺩﺭﺳﺘﺶ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ!؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﺁﯼ ﺑﺎﺑﺎ . . . ﺷﻤﺎ ﻣﮕﻪ ﻧﻤﯿﮕﯽ ﺳﺮﺗﻮ ﺗﻮ برﮔﻪ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﻧﮑﻦ!؟
ﻣﺠﺮﯼ: ﺧﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ!
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ هموﻥ ﺍﻭﻝ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﻨﻮﺷﺘﻢ!
ﻣﺠﺮﯼ: ﯾﻨﯽ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺗﻘﻠﺐ ﺻﻔﺮ ﻣﯿﺸﯽ!؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻓﻘﺎﯼ ﺧﻨﮓ ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ … ^_^
ﺷﻤﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺩﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ
ﺭﺳﯿﺪﯾﻦ ؟؟؟
.1ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺑﺸﺪﺕ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﺩ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ اﻋﻤﺎﻕ ﺩﺭﻭﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ …
.2ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﺪ ،ﻣﻄﻤﺌﻦ باشید ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ….
.3ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻢ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ، ﺍﻟﺒﺘﻪﺍﮔﺮ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻧﺪ، ﻭ ﯾﺎ ﺗﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ،ﻣﻌﻨﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍﺯﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ پنهان ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ…
.4ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﺪ ،بدان ﺍﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺍﺳﺖ …
.5ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﻄﺮﯾﻘﯽ ﻧﺎﻣﻌﻘﻮﻝ ﻏﺬﺍﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ،ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺗﻨﺶ دﺍﺭﺩ …
.6ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺪ ،ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﯽ ﮔﻨﺎﻩ اﺳﺖ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻧﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ …
.7ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﯾﺎ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ،ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺳﺖ…