زندگی بالا و پایین داره
یه عالمه چالش که قراره باهاش روبرو بشی
اما تو مثبت اندیش بمون و تو قلبت جا برای مهربونی بذار ツ
کجای موتور زندگیتون خرابه؟
زمانی که موتور یک ماشین از کار میوفته و نمی تونه یه ماشین رو به حرکت در بیاره
نشون دهنده این نیست که کل موتور ماشین باید تعمیر شه
گاهی با تعویض یا تغییر یه قطعه کوچیک دوباره موتور ماشین شروع می کنه به کار کردن
اگر فکر می کنی که کل موتور زندگیت خرابه و درست بشو هم نیست وقتشه که یک بار دیگه زندگیتو یه مرور کنی شاید یه قطعه کوچیکش خرابه و کل زندگیتو تحت تاثیر قرار داده
این قطعه کوچیک می تونه تنبلی باشه
بی برنامه بودن باشه
… پس انداز نکردن باشه و
تو از الان تعمیر کار زندگی خودتی قطعه خرابو پیدا کن و سریع تعمیرش کن
موفق باشی دوست من
باغبانی چنان عاشقانه درختان و بوته های بوستانش را دوست می داشت
که حتی شاخ و برگهای خشکیده و پوسیده را دور نمی ریخت
و همه را در باغ جمع آوری می کرد
کم کم تمام فضای باغش پر شد از شاخ و برگهای پوسیده و بوستان زیبایش
به انباری از زباله بدل شد
براستی بسیاری از ما همچون آن باغبان نیستیم؟
مدام کوهی از نگرانی، ناراحتی، شکست، سرخوردگی، ترس و ناامیدی را تلنبار می کنیم که بهتر است فراموش شوند
تا باغ زیبای زندگیمان به زمینی بایر بدل نشود
اندکی تفکر
زن خوب، زن بی خیال است
در سال های اخیر یکی از مهم ترین تمرین های من در زندگی تمرین بی خیال بودن است
وقتی توی لیست خرید نوشته ام سیر و همسرم به جای یک بوته سیر با یک کیلو سیر برمی گردد، زن غرغروی درونم میخواهد سر خودش را بکوبد به دیوار که آخر بعد چندسال زندگی هنوز نمی داند سیر را بوته ای می خرند نه کیلویی
یکبار من اندازه ننوشتم؛ اما قبل از اینکه دهانش به غرغر باز شود زن بی خیال درونم لبخند می زند و می گوید
بی خیال! بیا فکر کنیم حالا این همه سیر رو چیکارش کنیم؟
و نتیجه اش می شود یک شیشه پودر سیر خانگی خوش عطر. غر نمی زنم
الکی اوقات تلخی نمیکنم ولی از دفعه بعد سعی میکنم یادم نرود که اندازه هرچیز را بنویسم حتی اگر خیلی واضح باشد
وقتی از مهمانی برگشته ایم و تا پایمان به کوچه میرسد زن غرغرویی که تمام مدت مهمانی خودش را به خاطر فلان رفتار یا حرف شوهرش خورده می آید دهان باز کند و شکایت کند و تذکر دهد
زن بی خیال درونم سریع دستش را میگیرد که ولش کن
حالا که گذشت ؛ کی یادش می مونه؟ ماهو نگاه کن که چه قشنگه امشب
وقتی از حرف مادرشوهرم ناراحت شده ام و زن غرغروی درونم آماده است که به محض برگشتن شوهرش سر دردودل را باز کند
زن بی خیال درونم جلو می آید که بی خیال
چرا اوقات خودمونو تلخ کنیم؟ الکی شبت خراب میشه
کی این حرفا تاثیری داشته؟ حالا که گذشت. یه چایی خوشرنگ واسه شوهرت بریز بشینیم با هم فیلم ببینیم
وقتی غذای مهمانیم خراب شده ، کادوی دوستم را فراموش کردم ، امتحانم را خراب کردم، یکی از ظرف های قشنگم را شکسته ام
دیروز دوساعت تمام آشپزخانه را شستم و حالا چاهش زده بالا
توی تمام این موقعیت ها تا زن غرغرو شروع می کند به آه و ناله، زن بی خیال سر و کله اش پیدا می شود
اول یک چشمک زیرکانه می زند و بعد توی گوشم زمزمه می کند زن خوب زن بی خیال است
الکی اوقات خودت و شوهرت رو تلخ نکن. هیچی ارزششو نداره ؛ همه اینا میگذره
خیلی فکر کردم که به جای این تیتر جمله دیگری بگذارم
خیلی با خودم کلنجار رفتم که اینقدر مطلق و بدون شرط حرف نزنم اما نشد
تیتر بالا جمله ای است که من در هفته بارها سر اتفاقات مختلف با خودم تکرار میکنم و آنقدر توی ذهنم جا افتاده که نتوانم با جمله معقول تری عوضش کنم
الان که چندین سال از زندگی مشترکم گذشته دیگر نه ذوق و شوق چشم بسته آن اوایل را دارم و نه گیجی و درماندگی سالهای بعدش را، انگار بعد همه آن فراز و نشیب ها به پختگی و سکونی رسیده ام که نگاهم را نسبت به خیلی چیزها عوض کرده، مثل تعریف زن خوب
حالا یکی از مهم ترین توصیه هایم به دوستان تازه متاهل و یکی از شاخصه های مهم زن محبوب در نگاهم همین بی خیال بودن است
همین بی خیال بودن عحیب و غریب و سوال برانگیز
بی خیال بودن یعنی زندگی را باید ساده گرفت
از سر تلخی ها و خوشی ها و آسان و سختش راحت گذشت. نباید هی گیر کرد و گیر داد. بزرگ کردن مسائل پیش پا افتاده – وقتی بیشتر مسائل پیرامون ما پیش پا افتاده اند- یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که ضررش پیش تر و بیشتر از هرکسی به خودمان میرسد. آدم هایی که زندگی را ساده میگیرند هم خودشان روزهای شادتری را سپری می کنند هم اطرافیانشان از بودن با آنها حس خوشبختی بیشتری دارند. دیر یا زود به این نتیجه میرسیم که نمی شود همه چیز/همه کس ایده آل ما باشد. نمی شود اختلاف نظر نباشد، اشتباه نباشد، و آدم هایی که به این نتیجه می رسند آدم های خوشبخت تری هستند. آدم هایی که ساده می گیرند و ساده می گذرند. هیچ چیز را بزرگ نمی کنند. بلدند زود فراموش کنند و ذهنشان را از یک موضوع اعصاب خردکن خیلی سریع معطوف چیز دیگری می کنند
مردها عاشق این زن ها هستند
زن هایی که غر نمی زنند
زن هایی که بیشتر اوقات راضی اند. برق خوشحالی توی چشم هایشان می درخشد
روزی پنج بار لب برنمی چینند و رو بر نمی گردانند
بی بهانه شادند. سرخوشند
زن هایی که به سختی می توان آنها را عصبانی یا ناراحت کرد
این زن ها پناهگاه همسرشان هستند. همان هایی که وقتی مرد به چهره شان نگاه می کند غم عالم از دلش می رود
شما چنین زن هایی سراغ دارید؟ چقدر نسلشان نایاب شده
زن های امروز انگار دنبال بهانه برای خودخوری می گردند. از همه چیز ناراضی اند
وقتی بدانید به کجا می روید، تبدیل به شخص موثرتری میشوید
موقعی که اوضاع بر وفق مراد نیست ، اغلب اشخاص فکر می کنند همیشه به همین منوال خواهد بود
زندگی هم دارای فصلهایی است
در زمستان بعضیها یخ می زنند و بعضی دیگر اسکی بازی می کنند
بعلاوه در پس هر زمستانی بهاری است. همچنان که در پی هر روزی شبی است ؛ خورشید طلوع می کند و می توان دانه های تازه ای کاشت
آنگاه تابستان و پائیز و فصل برداشت فرا می رسد
آنتونی رابینز