تا پیامک می دهم چیزی نمی گوید ولى
روز و شب چت با فلانی و فلانی می کند
ادعای “قطعی نت” می کند اما مرا
بازدید آخرش دارد روانی می کند
ادعاى عاشقى هر روز خيلى مى كند
او مرا خائن, خودش تشبيه ليلى مى كند
خائن آن شخصى ست، کز بهر فرار از دست من
رفته تنظيمات را
last seen recently
مى كند
سعید هلیچی
نفسی داشتم و ناله و شیون کردم
بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم
گرچه بگداختی از آتش حَسرت دل من
لیک من هم به صبوری دل از آهن کردم
شهریار
دریایِ غم در سینه ی یک چاه می گنجد؟!؟
اندوهِ مولایم علی در آه می گنجد؟!؟
شق القمر کرده ست امشب ابن ملجم هم
آری! مگر کنج قفس یک ماه می گنجد؟!؟
فُزتُ وَ رَبِ الکعبه گفت و عرشیان گفتند
در بینِ بدها خوبیِ ناخواه می گنجد؟!؟
ای کوفیانِ نا مسلمان! در دلِ زینب
این حجمِ درد و این غمِ جانکاه می گنجد؟!؟
در خانه ای که فاطمه آهسته می گریید
شب گریه های گاه یا بیگاه می گنجد؟!؟
امشب یتیمی تا سحر بیدار خواهد ماند
چشم انتظاری این همه در راه می گنجد؟!؟
شد بیت آخر، مانده ام چون من گنه کاری
جزءِ گدایان درت ای شاه! می گنجد؟!؟
طاهره اباذری هریس