—————–**–

شخصی به نزد خلیفه هارون الرشید آمد و ادعاي دانستن علم نجوم نمود

بهلول در آن مجلس حاضر بود و اتفاقاً آن منجم کنار بهلول قرار گرفته بود. بهلول از او پرسید: آیا می توانی بگویی همسایه ات کیست؟

آن مرد گفت: نمی دانم

بهلول گفت: تو که همسایه ات را نمی شناسی چه طور از ستارگان آسمان خبرمی دهی؟

آن مرد از حرف بهلول جا خورد و مجلس را ترك کرد

—————–**–