* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *

گويند در بنى اسرائيل ، مردى بود كه مى ‏گفت من در همه عمر ، خدا را نافرمانى كرده‏ ام و بس گناه و معصيت كه از من سر زده است ؛ اما تاكنون زيانى و كيفرى نديده ‏ام
اگر گناه ، جزا دارد و گناهكار بايد كيفر بيند پس چرا ما را كيفرى و عذابى نمى ‏رسد؟

در همان روزها ، پيامبر قوم بنى اسرائيل ، نزد آن مرد آمد و گفت 
خداوند مى‏ فرمايد كه ما تو را عذاب‏ هاى بسيار كرده ‏ايم و تو خود نمى ‏دانى. آيا تو را از شيرينى عبادت خود محروم نكرده ‏ايم؟ آيا درمناجات را بر روى تو نبسته ‏ايم؟ آيا اميد به زندگى خوش در آخرت را از تو نگرفته ‏ايم؟ عذابى بزرگ‏تر و سهمگين ‏تر از اين مى ‏خواهى؟

* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *