khengoolestan_axs

..♥♥………………

سلام حضرتِ محبوبم
هميشه ميگفتي ما دوتا متفاوت از تماميِ عاشقانِ دنياييم و اين حقيقت دارد

شايد اولين معشوقه در دنيا باشم كه نامه هايش را بدون احوالپرسي از صاحب نامه اغاز ميكند چون ميداند كه اين نامه ها جواب ندارد
بگذريم

به اين ايمان دارم كه خداوند كنار هر دردي برايمان مرهمي قرار داده و اطمينان دارم كه هيچ دردي در اين دنيا هميشگي نيست و پاياني دارد

اما بعضي اوقات آنقدر زخم هايمان طولاني ميشوند كه به درد عادت ميكنيم و اين بدترين نوع زندگي كردن است يا بهتر است بگويم تدريجي مردن.

بچه تر كه بودم همسايه پيري داشتيم كه گاهي سعي ميكرد جاي خالي مادرم را براي من و لرونا پر كند
بعضي روزها كه ميفهميد در خانه جز من و لرونا كسي نيست برايمان غذا مي اورد و كنارمان ميماند تا خوابمان بگيرد
گاهي هم برايمان حرف ميزد تا آرامشي كه از ما سلب شده را هرطور شده حتي كم به ما برگرداند
حرف هايش را خوب به خاطر دارم! يك روز گفت اگر كسي چيزي را دوست داشته باشد هرچقدر هم كه از او فاصله بگيرد يا تظاهر كند برايش مهم نيست بالاخره روزي به او بازميگردد! در هر فاصله اي با هر شرايطي

او درباره مادرمان ميگفت! ايمان داشت روزي مادرم خودِ گمشده اش را پيدا ميكند و دوباره برايمان مادري ميكند
حرفش اما درباره ي مادر صدق نكرد اما لطفا بگذار فكر كنم درباره تو صادق است
چه خوب است كه بابت فكرها و روياهاي مان نبايد به كسي جواب پس بدهيم
رويا تنها جايي است كه در آن ميتوانم با خيال راحت با تو باشم

فقط باتو! تنها
با ايرزاكِ مهرباني كه ميشناختم! نه با آن مرد عصباني كه حتي حاضر نبود براي لحظه اي هم كه شده به حرفهاي من گوش بدهد
اين روزهايم تنها با حسرت گذشته ميگذرد! بهتر است بگويم از وقتي كه پايم را از عمارت بيرون گذاشتم تنها كاري كه از من بر مي آمد حسرت خوردن بابت گذشته بود و سرزنش كردن خودم
ميداني وقتي يك نفر آنقدر خوب است كه وجودش را دليلِ زيباييِ دنيا ميداني سخت است بتواني اورا متهم كني
حتي بابت اشك هايي كه ميريزي هم خودت را گناهكار ميداني
با وجود اينكه ميداني حق تو اين نبود كه با تو اينگونه رفتار شود اما مدام جلوي آينه ميروي و به خودت بد و بيراه ميگويي تا خدايي نكرده يكبار از ذهنت نگذرد كه تقصير او بود كه به اين روز افتادي

عشق هم براي خودش چيز عجيبيست ها
انگار زماني كه خداوند ميخواست عشق را بيآفريند
دلتنگي جلو امد و گفت عشق را بي من به زمين نفرست
ناقص ميماند! و خدا دست دلتنگي و عشق را به دست هم داد و به زمين فرستاد

اصلا براي همين است كه يك عاشق
هميشه دلتنگ است

..♥♥………………

نورا مرغوب❇
فصل دوم نامه | شماره ۵