khengoolestan_axs

*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.

از گلورينا به ايرزاك

سلام عزيزترينم

از حال اين روزهايم بگذريم
نياز دارم كه گذشته را مرور كنم… با تو

آنقدر فكرم مشغول گذشته هاست كه چيزي از اين روزها نميفهمم تا برايت تعريف كنم
آخر هنوز يك چيز هايي در گذشته ام هست كه نميداني… يعني خودت نميخواستي كه بداني
تو ميدانستي كه يادآوري آن روزها چه سم خطرناكي ست براي من

ميخواهم برگردم به گذشته
آن روزها كه مادرم هركاري ميكرد جز مادري براي من و خواهر كوچكم! آن روزها كه پدرم اموالش را به جاي اينكه خرج تحصيل دخترانش بكند روي ميزهاي قمار از دست ميداد… آن روزها كه در خانه همسايه ها كار ميكردم تا مقداري پول به دست بياورم و زير بالشم پنهان كنم تا آنقدر زياد شود كه بتوانم با لرونا از آن خانه جهنمي فرار كنيم و براي خود خانه اي دست و پا كنيم

آن روزها كه از شب تا صبح من و لرونا در اغوش هم ميلرزيديم و براي اينكه لرونا مظلوم و كوچكم نعره هاي پدر دائم الخمرمان را نشنود دستانم را روي گوشش ميگذاشتم كه البته فايده اي هم نداشت

ميخواهم برايت بگويم از روزهايي كه غذا براي خوردن نداشتيم و نه پدرمان خانه بود نه مادرمان
از روزهايي كه سردمان بود و پدري نبود تا دخترانش را كه بر اثر سرما ميلرزيدند در اغوش بگيرد

لعنت به شبهايي كه مادرم با مرد غريبه به خانه مي آمد و صداي خنده شان تا صبح خنجر ميشد بر روح زخمي ام
چه شب هايي كه پدر و مادرم دعوا ميگرفتند و ركيك ترين حرفها از دهانشان خارج ميشد

آن هم جلوي چشم ما… يك دختر ١٧ ساله و يك دختر ١٢ ساله
لعنت به پدرم كه لرونا را فروخت! قماري را باخت و دخترش را باخت

ان روز كه لرونا را بردند آنقدر گريه كردم كه بيهوش شدم… راجع به خواهر بخت برگشته ام بايد برايت بگويم… مفصل ميگويم! اما الان… واقعا از توان خارج است!

بدبختي را ميبيني ايرزاك؟! هميشه محكم ماندم… تمام اين روزها نتوانست مرا از پاي دراورد
درد دوري ات را ميبيني؟
قوي تر از گذشته كثيف من است…. قوي تر و كشنده تر

احساس ميكنم كم اورده ام
تو چه بودي كه مرهم شدي گذشته دردناكم را !؟

تو چه هستي كه زخم شدي جان تازه التيام بخشيده شده ام را !؟
ميدانم از درد و ناراحتي گفتن،اذيتت ميكند!
من را هم اذيت ميكند… اما بايد بگويم… بالاخره بايد بداني

همه ي درد هاي گذشته ام را بايد بشنوي و بفهمي درد دوري ات چقدر عميق است كه دارد منِ سخت جان را از پاي در مي اورد

تو بايد همه چيز را بداني
من گلوريناي بيزار از گذشته بايد گذشته ام را مو به مو به تو بگويم تا خودت قضاوت كني… خودت تصميم بگيري

✴گلورينا✴

*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.

نورا مرغوب❇
❇نامه شماره ۱۲