فهرست مطالب
  • نوشته های اندرویدی (2,526)
  • دفتر شـعـــر (1,222)
  • دلنوشته (1,035)
  • متن زیبا (934)
  • عاشخونه ها (879)
  • انرژی مثبت (849)
  • داستانکهای زیبا (542)
  • متفرقه (303)
  • روانشناسی (265)
  • یک ذره کتاب (249)
  • پست های سریالی (249)
  • عکس و مکث (245)
  • بسته جوکها (212)
  • پیام های اوسا (164)
  • یادمون باشه (131)
  • سخنان بزرگان (129)
  • خاطره ها (125)
  • جملکس (118)
  • نهج البلاغه (117)
  • سرگرمی (98)
  • طالع بینی (86)
  • جوک های تابستون 96 (86)
  • آیا میدانید (86)
  • ترانه خونه (85)
  • داستانک های شیخ و مریدان (84)
  • داستان های دینی (77)
  • پیامک تبریک (74)
  • متن سلامتی (64)
  • خندانکس (58)
  • چیستان (57)
  • پیام تسلیت (57)
  • جوک های بهار 95 (57)
  • جوک های تابستان 94 (56)
  • نقاشی های ارسالی (51)
  • مطالب علمی (50)
  • بهلول (47)
  • جوک های تابستان 95 (46)
  • جوک بهمن 93 (41)
  • جوک های بهار 96 (41)
  • جوک های زمستان 94 (40)
  • جوک های آذر 93 (39)
  • خبرنامه (39)
  • دیالوگ های ماندگار (38)
  • داستان های ترسناک (35)
  • جوک های بهار 97 (35)
  • حدیث (34)
  • ساختاری (34)
  • چُس ناله (34)
  • جوک های بهار 94 (32)
  • جوک های زمستان 95 (32)
  • پــیامــک (30)
  • اموزش (30)
  • شرت و پرت (28)
  • ملا نصرالدین (25)
  • زنگ سلامت (19)
  • جوک های پاییز 95 (18)
  • جوک های زمستون 97 (17)
  • جوک های بهار 98 (17)
  • داستان کوتاه علمی (16)
  • جوک های پاییز 96 (16)
  • جوک های پاییز 98 (16)
  • زندگی نامه بزرگان (15)
  • دروصف محرم (15)
  • تست های روانشناسی (13)
  • جوک های پاییز 94 (13)
  • دهه شصتیا (13)
  • جوک های بهار 99 (13)
  • جوک های پاییز 97 (12)
  • جوک های زمستان 98 (12)
  • کامنتکس (10)
  • آموزش (10)
  • جوک اسفند 93 (9)
  • نرم افزار ساخت بوت (8)
  • جوک های تابستان 97 (8)
  • جوک های آبان 93 (7)
  • نبرد ها (7)
  • جوک های زمستان 96 (7)
  • گالری (6)
  • خبرنامه ی کلش آف کلن (6)
  • جوک های تابستان 98 (6)
  • داستان های مولانا (5)
  • نرم افزار های متفرقه نیمباز (5)
  • جوک های دی 93 (5)
  • کارگاه داستان نویسی (5)
  • جدا کننده ها (4)
  • نرم افزار ها (4)
  • داستان های تصویری (4)
  • فیلمنامه های طنز و خنده دار (3)
  • آموزش روباتیک (3)
  • بیس های پیشنهادی (3)
  • مپ های عجیب غریب (3)
  • آشپزی (3)
  • نرم افزار تبلیغ در روم (2)
  • نرم افزارهای فلود (2)
  • آموزش کلش آف کلنس (2)
  • مپ های مخصوص کاربران (2)
  • قوانین اتحاد (1)
  • توون هال 7 (1)
  • توون هال 8 (1)
  • توون هال 9 (1)
  • توون هال 10 (1)
  • جوک پاییز97 (1)
  • جوک های تابستان 99 (1)
  • اپ اندروید

    Author Archives: Shadi.6402

    Shadi.6402

    About Shadi.6402

    💛💙💜💚

    سهم کودکی


    user_send_photo_psot

    ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄

    چند ساله به نظر میرسد؟ ۷ ساله؟ ۸ ساله؟
    مدرسه نمیرود؟ سواد ندارد؟
    لباس هایش چند هفته است شسته نشده اند؟ ۳ هفته؟ ۴ هفته؟
    چند خواهر و برادر دارد؟
    در هوای گرم حالش بد نمیشود؟
    گرسنه اش نیست؟
    از گفتن جمله ی “خانوم/آقا یه دونه آدامس بخرید، ترخدا” خسته نیست؟
    از بی محلی های مردم غمگین نیست؟
    از فریاد هایی که قرار است به محض رسیدن به خانه بشنود کلافه نیست؟
    از سرخ شدن و کبود شدن پوستش توسط کمربند آزرده نیست؟
    فقط میخواهم بدانم
    سهم او از کودکی چقدر است؟!؟

    Shadi.6402
     

    5 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    سرما


    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    فکر کن یه تیر به پات خورده و وسط یه جنگل تنهایی

    وقتی که شب می رسه و داری از سرما تلف میشی
    اگه یکی پیدا شه و بخواد بهت پناه بده چیکار می کنی؟
    درباره اصول اخلاقیش ازش سوال می پرسی؟
    یا به خوشایند بودن رفتارش فکر می کنی؟

    نه! به هیچی فکر نمی کنی، چیزی هم نمی پرسی، فقط می خوای هر جور که شده از اون مخمصه فرار کنی

    پس دیگه به من نگو اون عوضی کی بود که باهاش دوست شدی، نگو اون لیاقت تو رو نداشت، من داشتم از سرما می مردم، می فهمی؟
    من تیر خورده بودم، اونم نه یکی، چند تا

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
    روزبه معین

    Shadi.6402
     

    5 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    یادمون باشه

    بسته جوک بهاری | نوروز 1398


    جوک های خنده دار و باحال 1398 | جوک های 1398
    جوک های بهار 1398 | جوک های خنده دار جدید | جوک های عید 1398
    جوک های خنده دار 1398 | جوک های دست اول سال 1398 | جوک های درجه یک

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    از یارو میپرسن تو از زنت میترسی؟ 😕
    میگه :کی!!؟ من؟ هه
    😏😏
    چرا بترسم
    😒

    اتومو کردم، ظرفارم شستم، خونه تکونیم تموم شده، زیر بچه رو هم عوض کردم، تازه به مناسبت روز مرد برا خانمم کادو خریدم، دیگه از چی بترسم! 😊☺

    کسی میترسه که کاراش مونده باشه 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    مرد: این لباسها چیه رفتی دوباره گرفتی؟

    زن: آخ ! باز شیطون گولم زد گفت بهم میاد

    .
    .
    .
    .
    .

    مرد: مگه نگفتم هر وقت شیطون داشت گولت میزد، بگو دور شو … دور شو …؟!!

    زن: گفتم دور شو ،اونم دور شد ؛ ولی میگفت

    وااااااای از دور خیلی بیشتر بهت میاد
    😆😆😂
    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    علت اصلی کمبود خواستگار کشف شد:
    10 درصد مردان جوان به مواد مخدر اعتیاد دارن
    27 درصد به نوشیدنی های الکلی اعتیاد دارن 🍷
    33 درصد فاقد شغلن 😔
    20 درصد فاقد حس مسئولیت پذیری هستن 😞
    فقط میمونه 3 درصد که اونا هم نامزد دارن 💞

    چیه؟ حتما میگید 7 درصدش چی شد؟ 🤔
    اون هفت درصد همونایی هستن که زیر ابرو برمیدارند و رژ بی رنگ میزنن
    اینا کلا جزء مردا حساب نمیشن
    خودشون منتظر خواستگارن یجورایی
    😆🤣😂

    والااا
    😆😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    قدیما اگه باباها از دسته بچه شون ناراحت میشدن

    میگفتن کاری نکن از ارث محرومت کنم ها

    دیشب با بابام دعوام شده

    میگه کاری نکن که پسوورد اینترنت خونه رو عوض کنم

    سریعا خم شدم شصت پاشو ماچ کردم

    صحبته اینترنته میفهمی اینترنت
    😐☝️😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    چطوری رو اعصاب آقایون باشیم…!!!؟؟؟
    🤔🤔😜

    رقصیدن جلو تلویزیون
    💃💃😂
    (مخصوصا وقتی فوتبال داره میبینه)
    😂😂
    وقتی با ذوق جک میگه بهش نخندی
    😐
    وقتی از ماشین پیاده میشی درو باز بزاری
    😂
    از خواب بیدارش کنی و بهش بگی خواب بودی.!؟
    😂
    وقتی تو دسشویی بود تند تند در بزنی

    (این عالیه)
    👍👍👍😝😂
    دو صفحه اس ام اس با «هوم» جواب بدی
    😂😂😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏زیدم اسمش غزله موهای باباش هم فره ، هروقت میرم خونشون باباشو بغل میکنم
    .
    .

    .
    .
    .
    .
    .
    ..

    بهش میگم فرفری موی غزل ساز منی

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
    به زودی مشکلات کمبود گوشت را حل می کنیم
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    فکر کنم میخواد دماغش رو عمل کنه بده بازار

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    بابام از وقتی که از نرخ جدید دیه با خبر شده چند بار سعی کرده منو هل بده زیر ماشین ولی فعلا موفق نشده

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏عنكبوتا واقعا تار ميتنن يا دارن لوس حرف ميزنن؟

    مثلن شاید دارن لوس حرف میزنن

    ‏تى‌تار ميتنى؟

    تار ميتنم

    بتن بتن

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    متفاوت ترین و شادترین نوع نژاد پرستی رو توی یه آهنگ گیلکی دیدم، اونجا که میگه سیاهی تِره نخوام

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    به مادربزرگم ميگم امسال عيد نبايد ماهي قرمز بخريم ميگه پس چي بندازيم تو تنگ دندون مصنوعياي منو يا گوزای اقابزرگتو؟

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    از خود ماهی قرمزا بپرسی از اینکه خریدمت چه حسی داری؟

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    میگن؛ دمت گرم داداش من از شلوغی بدم میاد، سر درد میگیرم. اونوقت یه عده شدن کاسه داغتر از آش

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    بوی تند ماهی دودی وسط مادربزرگ
    *vakh_vakh* *vakh_vakh*

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    همین مونده بود با این چهارشنبه سوریم چس ناله کنین
    😐
    یارو نوشته تو بیرون ترقتو بترکون منم کنج اتاقم بغضمو

    ای ریدم تو خودتو اتاقتو بغضت

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    چجوری باباتون از همـجـنسگرایی حمایت می‌کنه

    بابای من با ازدواج هم مخالفه میگه زشته زن لختتو ببینه

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    بیایید همه اونایی که سال ۹۷ برامون آرزوی خوب کردن پیدا کنیم نذاریم امسال آرزو بکنن

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    جدی من نمیتونم باور کنم صبح از خواب ناز بیدار میشید

    کلی تیپ میزنید میرید کافه صبحونه میخورید

    من جای صاحب کافه باشم میشاشم تو قهوه‌تون

    😐

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏الان که فیلم ختنه سورون خودمو می بینم

    واقعا نمی فهمم خاله هام چرا انقدر خوشحالن که خاک بر سریه من بُریده شده

    همش دارن می رقصن کثافتا

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
    ‏پیژامه بابامو پوشیدم ناخودآگاه رفتم همه چراغارو خاموش کردم، بخاریو کم کردم، تلویزیونم زدم شبکه خبر
    میخوام بگم دست خودشون نیست مشکل از پیژامس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥**

    Shadi.6402
     

    5 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های زمستون 97

    حواستان باشد


    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    حواستان به آدمهاى آرامِ زندگيتان باشد
    آدمهايى كه از صبح تا شب
    هزار بار خودخورى ميكنند كه
    مبادا با يك حال و احوال پرسىِ ساده
    مزاحمِ كارتان شوند
    آدمهايى كه وقتى تنهاترين هستيد
    فرقِ بينِ “ترك كردن” و “درك كردن” را تشخيص ميدهند
    آدمهايى كه “دمِ دستى” نيستند
    كه يك روز با شما
    يك روز با دوستِ شما
    و يك روز با دهها نفر مثلِ شما باشند
    آدم هايى كه شما را براى پرُ كردن جاى ِخالى
    نمى خواهند
    بيشترين انتظارشان ،چند دقيقه وقت ِخاليست
    كه برايشان كنار بگذارى
    تا كنارت بنشينند و
    ياد آورى كنند يك نفر هست
    كه به بودنت نياز دارد
    قدر آدم هاى آرامِ زندگيتان را بدانيد
    قبل از آنكه ناگهانى رفتنشان
    شما را به آشوبى هميشگى بكشاند

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    علي قاضي ظام

    Shadi.6402
     

    5 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    متن زیبا

    سه شنبه آخر سال


    *0*0*0*0*0*0*0*
    اسمت در شناسنامه هر چه كه باشد، فرقي نمي كند؛ در خانه به هر نامي كه صدايت كنند، فرقي نمي كند؛ زيرا هر آدمي چه مرد و چه زن، در زندگي بارها و بارها نامش سياوش خواهد شد

    و هر سياوشي ناگزير است كه براي اثبات حقانيتش از آتش بگذرد، براي اينكه بگويد راست مي گويد، براي اينكه درستي اش را نشان دهد

    مي داني؟ دنيا پر از حماقت كي كاووسان و حسادت سودابگان است. دنيا پر از هيزم دروغ و هيمه دسيسه است و هميشه كساني هستند كه هيزم بر هيزم مي گذارند و هميشه كساني هستند كه هيمه را بر مي افروزند
    دنيا پر از آتش بياران معركه است و هر كس به قدر توانش آتشي به پا مي كند؛ انسان يعني: حيوان كبريت در مشت

    اما از آزمون آتش ها و فتنه اخگرها، جز به پاي بي گناهي نمي توان گذشت؛ تنها لباسي كه در آتش نمي سوزد، لباس درستكاري ست، پيراهن معصوميت است، بالا پوش ايمان

    سال هاست نه قرن هاست كه همه ماه هاي من اسفند است و هفت روز هفته من ، سه شنبه آخر سال؛از شنبه تا جمعه
    منم و زور آزمايي آتش ها
    من اما از روي آتش ها نمي پرم، من از آتش ها مي گذرم، با پاي تاول زده، با جگر خون؛ آهسته آهسته، از دل آتش، از ميانه دود

    من اما نسوختن را آموخته ام و سال هاست دانسته ام آنكه آتشي را مي افروزد تا ديگري را بسوزاند، خود پيش از آن سوخته است

    من استخوان هاي زغالين بسياري را ديده ام با چشماني از خاكستر و گيسواني از دود كه نامشان آدم بود! جزغاله از حسد، كز داده از كينه، سياه از سنگدلي

    من هر روز از آتش مي گذرم و پايان هر روزم سه شنبه است، سه شنبه اي از سور و از سرور؛ سه شنبه اي از شور و از شكر
    من به سرنوشت گفته ام: من آن سياوشم كه سوگ سياوش را به شور سياوش بدل مي كنم
    آيين من اين است


    *********◄►*********

    عرفان نظرآهاری

    Shadi.6402
     

    5 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    پیامک تبریک

    جهنم


    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    پس جهنم اینه
    هرگز به این شکل درباره‌اش فكر
    نمی‌كردم
    یادتون هست: گوگرد، آتیش، سیخ… آه! عجب حرف‌های مضحكی سال‌ها در مغزمان فرو کردند
    احتیاجی به سیخ نیست

    حالا فهمیدم: جهنم همان زندگی اجباری با احمق‌های اطرافه

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    📚 از کتاب در بسته

    Shadi.6402
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    یک ذره کتاب

    امروز


    user_send_photo_psot

    ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄

    امروز را در همین امروز
    زندگی کن
    هیچ معلوم نیست
    فردایی که بخاطرش
    لحظاتت را در نطفه خفه میکنی
    همانی باشد که دلت میخواسته

    آدمیزاد هیچ گاه مقصدی ثابت نداشته
    مدام در تلاش برای رسیدن است
    اما قبل از اینکه برسد
    مقصدش را تغییر میدهد
    و در این میان انقدر عجله دارد
    که زیبایی های مسیر را نمیبیند

    Shadi.6402
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    انرژی مثبت

    “ما”


    user_send_photo_psot

    ^^^^^*^^^^^

    ڪـــــاش مـــــےشـــــد
    مـــــن و ٺـــــو 《 مــــــــــا 》 بودیـــــم
    زیـــــر سقـــــف یـــــک خـــــانـــــه کوچـــــک ِ حیـــــاط دار
    عصـــــرهـــــا
    تـــــوی حیـــــاط
    روی ِ یـــــک تـــــاب فلـــــزی کوچـــــک مـــــےنـــشســـــتیـــــم
    مـــــن ســـــر روی ِ شـــــانـــــه تـــــو
    و تــــــــــو در جـــــایـــــے درســـــٺ کنـــــار مـــــن
    کــــــــــاش یــــــــــک خــــــــــانه داشتیــــــــــم

    《 مـــــــــــــــا 》
    بــــــــــا هـــــــــــــــم

    ^^^^^*^^^^^

    Shadi.6402
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    عاشخونه ها

    خاطرات یک پروفسور


    —————–**–

    سیلام جیگرا
    بازم من اومدم با یه سبد خاطره
    عن داره از اسمون میباره
    آخ آخ شعرو به فنا کشوندم
    خلاصع بریم سرع اصل مطلب

    همونطوری که میدونین من یع دختریم کع واسم مهم نیس کی چیکارس کلن مسخرش میکنم
    😜😜

    این معلمای بدبختمون هم از دست من به فنا رفتن مخصوصا سر جلسه امتحان کع

    عاغا یبار سر جلسه با خودم یازده تا ادامس بردم جااتون خالی جوییدم جوییدم جوییدم یه بادکنک تووووپ درس کردم باهاش
    بعد تیکه تیکش کردم گذاشتم زیر باکسن بچها

    عاغا گفتن از اداره میخوان بیان بازدید بعد مام عین بچه با ادبا نشستیم بعد اینا اومدن تو همه بچها گفتن برررررر
    حالا من اون وسط دراومدم گفتم: جاااااااممممم

    بعد این بچها اومدن پاشن یههههه وضعی اصنننن یه وضعیییی
    عاغا خودتون تصور کنین
    😂😂😂😂

    بعد یبارم سر کلاس بودیم منم باخودم سیر بردم گذاشتم تو کولر
    بعد معلممون اومد گف شادی تو که کنار پنجره ای پاشو کولرو روشن کن

    منم پاشدم روشن کردم

    بعد دودیقه که همه شیمیایی شده بودن این معلممون با صدای بلندددد گف: خااااک توووو سرررتون کیییی گوزیدهههه؟؟؟

    همین الان یا خودش بیاد یا همتونو نوبت میندازم
    خر خونای کلاسمونم که عین خر ترسیده بودن
    😅😅

    یه معلم ریاضیم داشتیم خیلی جوون بود بعد کل مدرسه عاشقش شده بودن
    منم که تافته جدا بافته بودم همش ازش متنفررررر بودم
    😡😡

    بعد یه روز که داشتم از کنار دفتر رد میشدم این بهم گف شادی برو برام از این مستخدمه قهومو بگیر بیار

    منم خوووو اینقددد ازش بدم میومد که اون اومده معلمی که دوسش داشتم رفتهههه
    😠😠

    رفتم دیدم تو ابدارخونه کسی نیس
    😈😈

    تو قهوش یکم ریکا ریختم
    بعد یکمم فلفل

    یه گنجشکم کنار پنجره ریده بود اونم توش انداختم
    همش زدمو بردم براش
    😷😷

    اونم قشششنگگگ همشو سر کشید

    بعد نیم ساعت این اینقد استفراغ کرد اینقددددد استفراغ کررررددد
    بعد منم رفتم رو یه کاغذه نوشتم: من حاملم رحم کنید

    بعد تو شلوغی چسبوندم بهش
    😂😂😂
    حتمن همتون دارین به این فک میکنین که چرا من تا الان اخراج نشدم

    بزارین بگم
    چوووووون
    اییین معلمه
    کسی نبود جزززززز
    داییم
    😂😂😂😂😂

    —————–**–

    Shadi.6402
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    خاطره ها

    نمایش بیشتر
    user_send_photo_psot

    Destiny

    During a momentous battle, a Japanese general decided to attack even though his army was greatly outnumbered. He was confident they would ...

    user_send_photo_psot

    o*o*o*o*o*o*o*o

    ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻟﺤﺎﻓﻪ ﻣﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﻮﺩ ﭼﺮﺍ ﺭﻧﮕﺶ ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪﻩ؟ ...

    user_send_photo_psot

    ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ
    ﺩﻳﮕﺮﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺩﻳﺪ
    ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﺑﺎﺯ ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    بگذارید آدم ها
    هرچقد دلشان میخواهند
    بچگی کنند
    آنقدر آن ...

    user_send_photo_psot

    oOoOoOoOoOoO

    ای بی خبر از محنت روز افزونم
    دانم که ندانی از جدایی چونم

    بازآی که ...

    user_send_photo_psot

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    عالم ز برایت آفریدم، گله کردی
    از روح خودم در تو ...

    user_send_photo_psot

    oOoOoOoOoOoO

    آدم ها خیلی وقت ها نمی دونن دارن چیکار می کنن
    میدونی بدیش چیه؟
    ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر سفر نكنی
    اگر كتابی ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
    هنوزم خدایی هس

    user_send_photo_psot

    ..♥♥..................

    رَد شُد

    دُرُست یک دُو قَدم از مُقابلم

    آرام

    ریخت... پُشتِ ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    پیش ما سوختگان، مسجد و میخانه یکیست
    حرم و دیر یکی، سبحه و ...

    user_send_photo_psot

    ♦♦---------------♦♦

    گاهی فقط یک حاشیه ی ام و ارام میخواهی
    به دور از تمامِ دوست ...

    user_send_photo_psot

    امروز عرق سوز شده بودم تو خیابون داشتم به صورت پرانتز ( ) راه می رفتم که سوزشش کم ...

    text .
    .
    .
    در حال تکمیل کردن سیستم نمایشی سایت .
    .