هرگز گره ام از عَلَمت واشدنے نیست
غیر از تو کسے در دل من جا شدنے نیست
از نوکر بد هم که بپرسند بگوید
ارباب به خوبے تو پیدا شدنے نیست
“السلام علیڪ یا ابا عبدالله”
هرگز گره ام از عَلَمت واشدنے نیست
غیر از تو کسے در دل من جا شدنے نیست
از نوکر بد هم که بپرسند بگوید
ارباب به خوبے تو پیدا شدنے نیست
“السلام علیڪ یا ابا عبدالله”
مادر تنها کنج خانه نشسته بود و پسرڪ بے توجه غرق در فیسبوڪ این پست را گذاشت تا لایڪ جمع کند: همه هستے ام مادرم
دخترڪ در لاین عکس کارگر پیر را گذاشت و زیرش نوشت: پدراے زحمتکش چند تا لایڪ دارن… همزمان پدر پیرش صدایش کرد دخترم ناهار آماده است
دختر داد زد من میل ندارم صد دفعه نگفتم وقتے تو اتاقم هستم اینقد صدام نکنید
راستے پست دخترڪ کلے لایڪ خورده بود
وقتے به یه آدم افسرده میگید: خودت باید بخواے که حالت خوب شه
به همون اندازه احمقانه است
که به یکے که دستش قطع شده بگی
تلاش کن دستت در بیاد
تاوان حرف هایی که نمیتوانیم بزنیم
موهای سفیدی یت که لابه لای موهایمان داریم، ولی به همه می گوییم ارثیست
به قول” هاینریش بل”که می گوید: درد دارد وقتی ساعت ها می نشینی و به حرف هایی که هیچ وقت قرار نیست بگویی فکر میکنی
همیشه ساده بودم
ساده سلام کردم، ساده دل دادم
ساده محبت کردم، ساده باور کردم
ساده چشم گفتم، ساده وابسته شدم
اما سخت دلم را شکستند
خیلے سخت