ای کاش دلم ، اسیر عشقت باشد
تا در دو جهان ، غرق سعادت باشد
گر عشق تو ، یک دم زدلم پر بکشد
کار من و دل ، خوردن حسرت باشد
تا زمانیکه به عمق واقعی انسانها پی نبرده ای
دوستشان نداشته باش
زیرا عمیق ترین زخمها زخم خنجر کسی است
که با تمام وجود دوستش داشتی
رد پای عطر پاییز را می گیرم
کوچه به کوچه رویا به رویا
در انتهای کوچه باغ به جای خالیت می رسم
چه سخت است
حضور عطر تو میان برگ های پاییز زده
هر سرباز
در جیبهایش
در موهایش
و لاے دڪمہ هاے یونیفورمش
زنــے را بہ میداڹ جنڪَ مـےبرد
.
آمار ڪشتہ هاے جنڪَ
همیشہ غلط بوده اسٺ
هر گلولہ
دو نفر را از پا در مـےآورد
سرباز
و دخترے ڪہ در سینہ اش مـےتپد
مریم نظریان