اگر همه ما آرزوهای کودکانه خود را رها نمی کردیم، تا الان همه آنها را تحقق بخشیده بودیم
بسیاری از ما آرزو می کردیم، خلبان یا تاجر شویم، اما تنها کسانی به هدفشان رسیدند که هیچگاه این آرزوها را رها نکرده و آن را هدف خود قرار دادند
یکی از متخصصین جراح مغز و اعصاب کشور می گوید: تا سال آخر دبیرستان در همه کتابهایم کنار نامم می نوشتم، “جراح مغز و اعصاب” و این باعث خنده همه می شد
خب ما هیچوقت دوستِ عکاسی نداشتیم که ببردمان لای برگ های رنگارنگِ پاییزی، ما ژست بگیریم و به افق خیره شویم و او هی عکس بگیرد و در آخر با شاهکارهای یک در میان راهی خانه شویم و با عکس هایمان دلبری کنیم
راستش اهل سلفی بودیم و عادت داشتیم تنهایی مان را قاب کنیم برایتان بفرستیم
ما دختر های سیاست مداری نبودیم که بلد باشیم کجا جوابِ زنگ و تماس هایتان را ندهیم تا دلتنگمان شوید، و کجا کمی محبت چاشنیِ رابطه کنیم تا دلسرد نشوید
ما بلد نبودیم ریز محبت کنیم تا هول برتان ندارد، بلد نبودیم وقتی زنگ میزنید نپریم روی گوشی و جوابتان را ندهیم
بلد نبودیم وقتی می بینیمتان به چشم هایمان بگوییم برق نزنند
بلد نبودیم حتی وقتی دلخوریم با شما قهر کنیم
ما بلد نبودیم
خیلی چیزها را که یک دختر باید بلد باشد بلد نبودیم
شاید همین “نابلدی” ها بود که کار را به اینجا کشاند
که با بی رحمی دل گرفتید و دل بستید و دل کندید
❇مهسا پناهی❇
یه رفیق داشتیم بدنش خیلی مو داشت
😂
یه سری رفتیم استخر یهو مسئولش سوت زد
.
.
.
.
.
گفتیم حاجی ما که شیرجه نزدیم
😂
گفت اون رفیقتون با تیشرت مشکی پرید تو آب
😂😁
کارت شارژ گرفتم دادم ب بابام، میگم: بخون رمزشو من بزنم
.
.
.
برداشته میگه
.
.
.
.
هیفده تیلیاردو نهصدو نود و سه میلیارد
😂😁😹🐒
بعضی وقتا که از زمزمه ی آهنگای تکراری خسته میشم
.
.
.
آهنگای عمو پورنگ و امیر محمد رو از خودم میخونم انقد حال میده
😂😁
تک تکی جلبک جلبکی تک تک تک جفتک
😂
اینقدر گفتن میخواد سيل بیاد رفتم دیدم بابام داره باچوب کشتی میسازه
تمام مرغ وخروسا و خرو گاو و بوقلمونا رو طبقه بندي کرده
.
.
.
میگم جای من کو؟
😂
.
.
.
گفت تو باید بری با بدان همنشین شی
😂😁
مادرم میگه یه بار دیگه با دهن از شیشه آب بخوری سر شیشه آبا گه میمالم
.
.
.
.
.
یعنی حاضره پای گه به یخچال باز بشه ولی شیشه هارو من دهنی نکنم
از ما که گذشت ولی
.
.
.
.
خدایا دفعه بعدی همین خواص شلغم رو بریز تو موز
😂
خونه بابابزرگم مشروب قایم کرده بودم بعد چند وقت رفتم دیدم داره میخنده
گفتم چی شده؟
😂
گفت ظهر نفخ کردم یه کم عرق نعنا خوردم همه چیز خوب و عالیه
😂
همیشه سیگار کشیدنت عذابم میداد
راستشو بخوای بیشتر از روی حسادتم بود
نکه بخوام مثل شاعرها و نویسنده ها بگم چون لبات بهش میخورد حسودیم میشد نه
حسادت میکردم
چون میدونستم آدما وقتی سیگاری میشن که خیلی غصه داشته باشن
و غصه داشتن میتونه از نداشتن یه آدم به وجود بیاد
من که کنارت بودم
پس مطمئنا اونی که غُصشو میخوردی من نبودم
❇المیرا دهنوی❇
دختر کوچولویی با مداد شمعی نصف مبل کرم رنگ نشیمن رو سیاه کرده بود. وقتی متوجه شدم صداش کردم و با تظاهر به ناراحتی گفتم که : عزیزم من اینجا چیزهای ناراحت کننده ای می بینم. به نظرت باید چکار کنم؟
خونسرد سری تکون داد و گفت: خب پاکش کن
اگه پاک نمیشه چشماتو ببند
به همین سادگی! تمام فلسفه ی آرامش در همین جمله ی کوتاه
پاکش کن، اگه پاک نمیشه چشماتو ببند
می گویند با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد
شما گوش نکنید
چون اگر چنین بود، از منش و شخصیت هیچکس، چیزی باقی نمی ماند
هر کس، هرچه به سرت آورد ، فقط خودت باش
نگذار برخورد نادرست آدمها، “اصالت و طبیعت” تو را خدشه دار کند
اگر جواب هر جفایی، بدی بود ؛ که داستان زندگی ما، خالی از ؛ ادمهای خوب می شد
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی می کرد
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم
وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم هر چه بود باز بود
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم
ندا آمد: این را گفتم که بیایی وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک
مهربان خدایم دوستت دارم
آمدم با غزلی ساده ولی تکراری
لطف داری تو اگر دل به دلم بسپاری
من همه دردِ خودم را به تو گفتم جانا
اینکه درمان بکنی یا نکنی مُختاری
❇محمد علی بهمنی❇