فهرست مطالب
  • نوشته های اندرویدی (2,526)
  • دفتر شـعـــر (1,222)
  • دلنوشته (1,035)
  • متن زیبا (934)
  • عاشخونه ها (879)
  • انرژی مثبت (849)
  • داستانکهای زیبا (542)
  • متفرقه (303)
  • روانشناسی (265)
  • یک ذره کتاب (249)
  • پست های سریالی (249)
  • عکس و مکث (245)
  • بسته جوکها (212)
  • پیام های اوسا (164)
  • یادمون باشه (131)
  • سخنان بزرگان (129)
  • خاطره ها (125)
  • جملکس (118)
  • نهج البلاغه (117)
  • سرگرمی (98)
  • طالع بینی (86)
  • جوک های تابستون 96 (86)
  • آیا میدانید (86)
  • ترانه خونه (85)
  • داستانک های شیخ و مریدان (84)
  • داستان های دینی (77)
  • پیامک تبریک (74)
  • متن سلامتی (64)
  • خندانکس (58)
  • چیستان (57)
  • پیام تسلیت (57)
  • جوک های بهار 95 (57)
  • جوک های تابستان 94 (56)
  • نقاشی های ارسالی (51)
  • مطالب علمی (50)
  • بهلول (47)
  • جوک های تابستان 95 (46)
  • جوک بهمن 93 (41)
  • جوک های بهار 96 (41)
  • جوک های زمستان 94 (40)
  • جوک های آذر 93 (39)
  • خبرنامه (39)
  • دیالوگ های ماندگار (38)
  • داستان های ترسناک (35)
  • جوک های بهار 97 (35)
  • حدیث (34)
  • ساختاری (34)
  • چُس ناله (34)
  • جوک های بهار 94 (32)
  • جوک های زمستان 95 (32)
  • پــیامــک (30)
  • اموزش (30)
  • شرت و پرت (28)
  • ملا نصرالدین (25)
  • زنگ سلامت (19)
  • جوک های پاییز 95 (18)
  • جوک های زمستون 97 (17)
  • جوک های بهار 98 (17)
  • داستان کوتاه علمی (16)
  • جوک های پاییز 96 (16)
  • جوک های پاییز 98 (16)
  • زندگی نامه بزرگان (15)
  • دروصف محرم (15)
  • تست های روانشناسی (13)
  • جوک های پاییز 94 (13)
  • دهه شصتیا (13)
  • جوک های بهار 99 (13)
  • جوک های پاییز 97 (12)
  • جوک های زمستان 98 (12)
  • کامنتکس (10)
  • آموزش (10)
  • جوک اسفند 93 (9)
  • نرم افزار ساخت بوت (8)
  • جوک های تابستان 97 (8)
  • جوک های آبان 93 (7)
  • نبرد ها (7)
  • جوک های زمستان 96 (7)
  • گالری (6)
  • خبرنامه ی کلش آف کلن (6)
  • جوک های تابستان 98 (6)
  • داستان های مولانا (5)
  • نرم افزار های متفرقه نیمباز (5)
  • جوک های دی 93 (5)
  • کارگاه داستان نویسی (5)
  • جدا کننده ها (4)
  • نرم افزار ها (4)
  • داستان های تصویری (4)
  • فیلمنامه های طنز و خنده دار (3)
  • آموزش روباتیک (3)
  • بیس های پیشنهادی (3)
  • مپ های عجیب غریب (3)
  • آشپزی (3)
  • نرم افزار تبلیغ در روم (2)
  • نرم افزارهای فلود (2)
  • آموزش کلش آف کلنس (2)
  • مپ های مخصوص کاربران (2)
  • قوانین اتحاد (1)
  • توون هال 7 (1)
  • توون هال 8 (1)
  • توون هال 9 (1)
  • توون هال 10 (1)
  • جوک پاییز97 (1)
  • جوک های تابستان 99 (1)
  • اپ اندروید

    Author Archives: فسقلی ننم

    سخن دین | حجاب


    khengoolestan_post_fesgheli_21_dey_1395

    *~*****◄►******~*

    چادرم باشد مرا معیار ایمان و شرف
    همچو مروارید زیبایم درون یک صدف

    دید نامحرم نیفتد لاجرم بر سوی من
    افتخارم باشد این،زهرا بود الگوی من

    مدعی گوید که چادر یک نشان فانی است
    من ولی گویم که با چادر تنم اسلامی است

    مدعی گوید که با چادر کلاست باطل است
    من ولی گویم که ایمانم ز چادر کامل است

    مدعی خواهد مرا بی دین کند با لفظ دوست
    چادر من همچو تیر زهرگین،بر چشم اوست

    (بهلول حبیبی زنجانی)
    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

    تو تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده اش توی اتوبوس نشسته بودم

    یه دختر کوچولوی 8-9 ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس
    دختر کوچولو روسری اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود

    خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد میزد با افسوس گفت

    توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس…تو گرمت نمیشه بچه؟

    همون لحظه اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم

    دختر کوچولو گره ی روسری اش رو سفت تر کرد و محکم و با اقتدار گفت

    چرا گرمم شده… ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره

    *~*****◄►******~*

    پنجره را به روی قاصدک بی قرار باز کرد

    قاصدک روی شانه دخترک نشست و با او گفت

    خدا زیبایی را آفرید و آن رابه فرشته ای به نام زن سپرد

    راستی

    با امانتی که خدا به تو سپرده بود چه کار کردی؟

    *~*****◄►******~*
    حجابــــ

    احترام به حرمت های الهی ست

    و

    چادر _ حجاب برتر

    بله ی بلند من است به یکتا معشوق عالم

    به خدای مهربانم

    کمی فکر کن

    تو با بی حجابی به چه کسی بله می گویی؟

    *~*****◄►******~*

    khengoolestan_post_fesgheli_nane_21_dey_1395

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    حجاب یعنی من مجهز به آنتی ویروس هوس و وسوسه هستم

    به زلفانت بیاموز که بیرون ارزش دیدن ندارند
    کس غنچه نهان شده دربرگ را نچید

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    از بی حجابی است اگر عمر گل کم است
    زن با حجاب همچون مرواریدی در صدف است

    حفظ چادر حفظ دین و مذهب است
    شیوه زهرا و درس زینب است

    تا شهوت نفس در نهاد بشر است
    در کشف حجاب صد هزاران خطر است

    تیری است نظر،ز تیرهای ابلیس
    این چادر در مقابلش چون سپر است

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم
    زلف بر باد نده تا ندهی بربادم

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    خواهرم حجاب تو بها است نه بهانه

    برای هر چیز زکاتی است و زکات زیبایی پا کدامنی وحجاب است

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    در اخر
    حجاب مصونیت است نه محدویت

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جملکس

    معما | پرونده قتل


    پرونده مربوط به سال ١٣٩٢ است و در تهران اتفاق افتاده است

    شنبه صبح ساعت ۹:۰۰ در اتاق بازپرس کوبیده میشه و پرونده قتلی که در روز قبل اتفاق افتاده روی میز بن قرار میگیره

    خلاصه گزارش که از حادثه دیروز تهیه شده

    ساعت ۱۵:۰۰ جسد بی جان آقای رضائی در اتاق مطالعه وی یافت شده و پزشک قانونی معتقد است قتل بین ساعت ۱۳:۰۰ تا ۱۴:۰۰ رخ داده است

    افراد حاضر در خانه

    همسر آقای رضایی

    باغبان

    خدمتکار

    نظافتچی

    بازپرس دستور احضار هر چهار مظنون رو صادر میکنه و به ترتیب از هر کدوم بازجویی میکنه

    همسر آقای رضایی

    دو شب پیش با هم بحث کردیم ؛ اون شب تا صبح نخوابیدم ؛ به همین خاطر دیروز ظهر خیلی احساس خستگی میکردم ؛ساعت ۱۳:۰۰ رفتم توی تخت و خوابیدم

    باغبان
    من دیروز ظهر مشغول آبیاری باغچه و سبزی چیدن بودم

    خدمتکار

    دیروز هم مثل همیشه روز آرومی داشتیم ؛ کسی وارد منزل نشد ؛ فقط یه بار پستچی زنگ منزل رو به صدا درآورد که خود من رفتم نامه رو تحویل گرفتم

    نظافتچی

    دیروز نوبت نظافت آشپزخانه و حمام بود ؛ من هم مشغول نظافت بودم

    بازپرس به اظهارات متهمین نگاهی می اندازد و بلافاصله دستور بازداشت یکی از آنها را می دهد

    به نظر شما قاتل که بوده و چرا ؟

    با ذکر دلیل

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    راهنمایی

    *به تمام جزییات توجه کنید*

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    چیستان

    فرق عشق با ازدواج


    khengoolestan_post_fesgheli_20_dey_1395

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

    یک روز پدربزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد

    کتابی که بسیار گرون قیمت بود و با ارزش

    وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه، مال خود خودته و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده

    من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم

    چند روز بعدش به من گفت

    «کتابت رو خوندی؟»

    گفتم: «نه»

    وقتی ازم پرسید چرا

    گفتم

    «گذاشتم سر فرصت بخونمش»

    لبخندی زد و رفت

    همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز

    من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش

    به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن و سعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم

    در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت

     

    فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت

    ازدواج و عشق مثل اون کتاب و روزنامه می مونه

    ازدواج اطمینان برات درست می کنه که این زن یا مرد مال تو هستش، مال خود خودت، اون موقع هست که فکر می کنی همیشه وقت داری بهش محبت کنی، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیاری، همیشه می تونی شام دعوتش کنی، اگر الان یادت رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدی، حتما در فرصت بعدی این کارو می کنی حتی اگر هر چقدر اون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی

    اما وقتی که این باور در تو نیست که این آدم مال توئه و هر لحظه فکر می کنی که خوب این که تعهدی نداره و می تونه به راحتی دل بکنه و بره، مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری می کنی و همیشه ولع داری که تا جایی که ممکنه ازش لذت ببری، شاید فردا دیگه مال تو نباشه، درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش و قیمتی نداشته باشه و این تفاوت عشق است با ازدواج

     

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

    user_send_photo_psot

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

    شاگردي از استادش پرسيد

    عشق چست ؟

    استاد در جواب گفت

    به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور اما در هنگام عبور از گندم زار ، به ياد

    داشته باش كه نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني

     

    شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت

    استاد پرسيد: چه آوردي ؟

    با حسرت جواب داد

    هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه هاي پر پشت تر ميديدم و به

    اميد پيداكردن پرپشت ترين، تا انتهاي گندم زار رفتم

     

    استاد گفت: عشق يعني همين

     

    شاگرد پرسيد: پس ازدواج چيست ؟

     

    استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور اما به ياد داشته باش

    كه باز هم نمي تواني به عقب برگردي

     

    شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهي با درختي برگشت

     

    استاد پرسيد كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت

    به جنگل رفتم و اولين

    درخت بلندي را كه ديدم، انتخاب كردم

    ترسيدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم

    استاد باز گفت

    ازدواج هم يعني همين

     

    و این است فرق عشق و ازدواج

     

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    داستانکهای زیبا

    معما | رییس بیماریستان


    ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺴﺮﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ

     

    و ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﭘﺮﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪه

    ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺳﺨﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ ﺳﻘﻮﻁ می‌کند

    ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﺟﺎ ﻓﻮﺕ می‌کند ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺪﺍﺩﯼ ﻧﺠﺎﺕ می‌یابد ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ منتقل می‌شود

    ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺍﻭ می‌رود ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ‌می‌شود ﮐﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ

     

     

    «ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﮐﻮﺩﮎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﭘﺲ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ!؟»

     

    *@@*******@@*

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    چیستان

    شکلات دروغی


    یکی تعریف میکرد برای سفر به اصفهان رفته بودم

    کنار سی و سه پل نشسته بودم

    نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد

    بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد
    دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد
     به عادت همیشگی ، دستم را که خالی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم

    بلافاصله به سویم حـرکت کرد

    در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد

    بچه آمد و شکلات را گرفت

    به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم

    گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است 

    کار تو باعث میگردید که بچه

     دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند

    حال ما ایرانیها چگونه عمل میکنیم؟

    بابا میشینه تو خونه جلوی بچه کوچک به زنش میگه

     فلانی زنگ زد بگو من نیستم 

    مامانه به بچه میگه اگه غذاتو بخوری برات فلان چیزو میخرم بعد انگار نه انگار

    بابا به بچه اش میگه مامانت اومد نگو من به مامان بزرگ زنگ زدم

    بعد این بچه بزرگ میشه میره تو جامعه

    معلمش میگه چرا مشق ننوشتی به راحتی دروغ میگه که خاله ام مرده بود نبودیم

     فروشنده میشه مثل آب خوردن جنس بنجل را به دروغ جای اصلی میفروشه 

    مهندس میشه بجای دو متر یک متر فونداسیون میریزه

     دکتر میشه ، اهمال در عمل جراحی را ایست قلبی گزارش میکنه

    تولید کننده محصولات پروتئینی میشه ، گوشت شتر و اسب مصرف میکنه

    رییس هواپیمائی میشه سقوط هواپیما را پای خلبان مرده میذاره

    وارد سیاست میشه سر ملت شیره میماله

    دروغ به اولین ابزار هر فرد برای دست یافتن به هدف تبدیل میشود

    دروغ فساد و تباهی جامعه را به بار می آورد 

    اعتمادها را زایل میکند

    لذت زندگی جمعی و مدنی را از بین میبرد

    ظلم و بی عدالتی را گسترش میدهد

     منشا بسیاری از معضلات اجتماعی دروغ است

    دروغ ریشه جامعه را خشک میکند

    دروغ در تمامی اجزای زندگی ما ایرانیها براحتی جاری است و چون سیلی که هر لحظه بزرگتر میشود در حال نابودی ما است

    مادر ، از آن لحظه که بدلیل تنبلی خود ؛  شیشه شیر خالی را در دهان نوزاد قرار میدهد تا او را ساکت کند

    آموزش دروغ را به او آغاز کرده است

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    پی نوشت بنده : مطلب قابل تاملی بود

     چرا ما که ادعا می کنیم مسلمونیم و فرهنگ ایرانیمون هم از قدیم دروغ رو بد می دونستن و تو دینمون دروغ رو گناه کبیره اعلام کردن و بلکه سرچشمه ی بیشتر فسادها و حتی میگیم دروغگو ، دشمنِ خداست راحت در مورد هر چیزی دروغ می گیم!؟

    به بچه ها دروغ گفتن یاد میدیم ، بعد انتظار داریم بزرگ که شدن به ما کوچکترین دروغی نگن

     آموزش عملی مخصوصا برا بچه های کوچیک بخصوص بچه های باهوش امروزی

    پر کاربرد تره تا اینکه به حرف بگیم دروغ بده زشته جیزه نگیا

    ولی عملا خودمون دروغ بگیم

    البته تو جایی که آبرو یا جون کسی در خطره میشه مصلحتی دروغ گفت دین این رو قبول داره یا وقتی می خوای بین دو نفر رو آشتی بدی مثلا به دروغ بگی فلانی از خوبیات میگه و … اینا مجاز شمرده شده

    اما در حالت کلی و بخصوص وقتی پای احساسات یا حق کسی در میونه نباید دروغ گفت چون به دیگران ضرر زده میشه

    یـــــــادمون نــــــره

                                           جز راست نباید گفت * هر راست نشاید گفت

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    روانشناسی

    سخن دین | نا امیدی


    khengoolestan_post_fesgheli_18_dey_1395

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

    یأس از رحمت خدا و بخشایش او

    نقطه مقابل رجاء و امیدواری به پروردگار و منشأ آن در باور نادرست است

    اگر كسی عقیده اش نسبت به خداوند ناقص باشد و رحمت بی پایان و قدرت بی نهایت او را نشناسد ناامید می شود

    چنین نقصی در خدا باوری ، انسان را به كفر می كشاند و حتی می توان گفت یأس كامل فقط برای كافر قابل تصور است و هیچ مۆمنی دچار آن نمی شود

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

    خداوند در قرآن كریم فرموده است

    قل یعبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللَّه ان اللَّه یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم

    بگو ای بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده اید! از رحمت خدا نومید نشوید كه خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است

     

    و من یقنط من رحمة ربه الا الضالون

     

    در آیه دیگری آمده است كه نومیدی از رحمت خداوند ویژه گمراهان است

     

    چه كسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید می شود؟

     

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
    حدیثی از امام صادق _ علیه السلام

    لقمان به فرزندش چنین می گوید

    خَفِ‏ اللَّهَ‏- عَزَّ وَ جَلَّ- خِیفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ‏ لَعَذَّبَكَ، وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَكَ

    از خداوند آنگونه بترس  که اگر تمام عبادات نیک جن و انس را انجام داده باشی امکان دارد به سبب لغزشی تو را مجازات کند وآنقدر به رحمت خدا امیدوار باش که اگر تمام گناه جن وانس را انجام داده باشی امکان دارد تو را رحمت کند

    از خداوند آنگونه بترس که اگر تمام عبادات نیک جن و انس را انجام داده باشی امکان دارد به سبب لغزشی تو را مجازات کند وآنقدر به رحمت خدا امیدوار باش که اگر تمام گناه جن وانس را انجام داده باشی امکان دارد تو را رحمت کند

    یا هذا! یأسك من رحمة الله اعظم من ذنوبك

    بدان كه نومیدی تو از رحمت خداوند بزرگ تر از گناهان توست

     

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
    روزى رسول اکرم _ صلى الله عليه و آله_ فرمودند

     

    اگر بدانيد آنچه را که من ‏میدانم

    كم خواهيد خنديد و بسيار خواهيد گريست

    و به بيابانها و صحراها بيرون‏ خواهيد رفت

    و بر سينه‏ هاى خود خواهيد زد

    و پناه به پروردگار خود خواهيد برد

     

    در همین لحظه ‏جبرئيل نازل شد و گفت: پروردگارت مى‏ فرمايد كه

    بندگان مرا از من نا اميد نكن

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
    همان طور که ما مأمور به دعا شده ايم

    به صبر، بردباري و استقامت نيز دعوت گشته ايم

    از اينجا معلوم مي شود که لازم است در مشکلات صبر را در پيش بگيريم و خود به دنبال صبر راه بي افتيم و برويم

    و از دعا ؛  ياري از جنس خدا براي موفقيت در زندگي بدرقه ي راه خود کنيم
    اگر قرار بود دعا در هر موردي سريعاً مورد اجابت قرار بگيرد

    صبر چه معني ديگر داشت؟

    رشد و شکوفائي ما چگونه حاصل مي شود؟

    آزمايشات زندگي و بندگي چه معناي داشت؟
    همين مشکلات است که نقاط قوت و ضعف، رشد و سقوط را نشان و رقم مي زند

    به طور نمونه همين مسائلي پيش آمده ظرفيت، طاقت و ايمان تان را به نمايش گذاشته است

    چرا که در مشکلات انسان خود را بهتر مي شناسد و قوت و ضعف او بيشتر نمايان مي شود

    مومن اگر راست بگويد هرگز در مقابل سختي ها کم نمي آورد و جزع نمي کند

    جزع و فزع و ضعف از صفات مومنين راستين نيست

    مومن صبور و حليم است و از صفات مهم ايماني مقاومت در برابر دشمنان و سختي هاي زندگي و مصيبت ها است
    از اين رو اين مشکلات مي تواند عاملي براي رشد دهندگي باشد

     

     

     

    «ايمان»
    تلاش کنيد ايمان و اعتقاد خود را با تلاوت قرآن و توجه به نماز اول وقت تقويت نمائيد
    گر ترا اشكال آيد در نظر

    پس تو شك دارى در انْشَقَّ القمر
    تازه كن ايمان نه از گفت زبان

    اى هوا را تازه كرده در نهان‏
    اگر ما همين مطلب را از قرآن در مشکلات آويزان گوش خود کنيم که

    « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرين »

    اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از شكيبايى و نماز مدد جوييد كه خدا با شكيبايان است

    (بقره/160)
    ما اگر در زندگي اين باور و اين احساس دلپذير و دل آرام کننده را در خود ايجاد کنيم که خدا با ما است

    در مشکلات، در راحتي، در بيماري، در دارا بودن و ندار بودن مسئله حل مي شود و چون کوه استوار و چون رود جاري خواهيم شد
    اين قرآن تلاوت و تأمل در آياتش جاي براي غم و نااميدي باقي نمي گذارد

     

    « فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون »

    بر آنها كه از راهنمايى من پيروى كنند بيمى نخواهد بود و خود اندوهناك نمى‏شوند

    (بقره/38)

     

    همين آيات بود که افرادي را تربيت کرد چون کوه در مقابل سختي ايستادگي مي کردند
    هر كه صبر آورد گردون بر رود

    هر كه حلوا خورد واپس‏تر رود

     

     

    «بي تابي»
    به راستي بي تابي، نااميدي و دل نگران شدن کاري براي ما انجام مي دهد؟

    آيا مشکلات ما را رفع مي کند؟

    يا اين که بر مسائل ما مي افزايد و نمي گذارد از دعا، عقل و مشورت بهره برد؟

    اگر اثر گذار است، آن را بکارگيريد

    بر روي اين مطلب فکر کنيد؛ اگر قرار باشد کارهاي شما سامان يابد صبر و مديريت شما بايد چاشني کار باشد و هر کجا خداوند مصلحت ديد ، بدانيد شما را ياري مي کند
    حديث پاياني
    امام صادق _ عليه السلام _ مي فرمايد

    « از دو خصلت بپرهيز بيتابي و تنبلي؛ زيرا اگر بيتاب و كم حوصله باشي، بر حقّ شكيبايي نكني و اگر سست و تنبل باشي، حقّي را نپردازى»

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
    رسول خدا فرمود

    یَبْعَثُ اللَّهُ الْمُقَنِّطِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُغَلَّبَةً وُجُوهُهُمْ یَعْنِی غَلَبَةَ السَّوَادِ عَلَى الْبَیَاضِ فَیُقَالُ لَهُمْ هَۆُلَاءِ الْمُقَنِّطُونَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَی

    روز قیامت خداوند متعال نامیدان را در حالی مبعوث می گرداند که در چهره شان سیاهی و تیرگی بر سفیدی و روشنایی غلبه دارد

    سپس گفته می شود اینها کسانی اند که از رحمت خداوند متعال ناامیدند

    (در دنیا نا امید بوده اند)

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

    maxresdefault

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
    پیامی از طرف خدا به بنده گانش
    و انگاه که دوست داری کسی به یادت باشد
    به یاد من باش که همواره به یادت باشم

     

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
    در زمین هیچ عشقی نیست که زمینت نزند
    ٱسمان را دریاب

     

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
    تقدیم به طناز جون و اوسا

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    حدیث

    عظمت بخشش الله


    روزی حضرت موسی (ع) رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش

     

    درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم

    ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو

     

    اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است

    حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت

     

     پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند

    پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت

     

    خواسته اش، عرضه داشت : بار الها ، حالا می خواهم بهترین بنده ات را ببینم

    ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو

     

     آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است

    هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت

    دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است

     

     رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت

    خداوندا!چگونه

     

    ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟

    ندا آمد

    ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود

    بدترین بنده ی من بود

    اما… هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد

    از پدرش پرسید

    بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟

    پدر گفت:زمین

    فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟

    پدر پاسخ داد: آسمان ها

    فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟

    پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد

    اشک از دیدگانش جاری شد و گفت

    فرزندم گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است

    فرزند پرسید : پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟

    پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود به ناگاه بغضش ترکید و گفت

     

    عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هر چه  هست، بزرگتر و عظیم تر است

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    داستان های دینی

    اعتماد کن


    user_send_photo_psot

    o*o*o*o*o*o*o*o
    دل بــســـپــار

    به آتشی که نمى سوزاند
    ابراهیم  را

    و دریایى که غرق نمی کند
    موسى  را

    نهنگی که نمیخورد
    یونس را

    کودکی که مادرش او را
    به دست موجهاى  نیل  می سپارد
    تا برسد به خانه ی تشنه به خونش

    دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
    سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

    آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
    که اگر همه ی عالم
    قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
    و خدا نخواهد
      نمی توانند
    پس
    به ” تدبیرش ” اعتماد کن
    به ” حکمتش ” دل بسپار

    به او ” توکل ” کن
    و به سمت او  قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟
    دنیا ارزش دل شکستن را ندارد
    میرسد روزی ک هرگز در دسترس نخواهیم بود
    خاک آنتن نمیدهد ک نمیدهد
    ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
    ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ
    ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ
    ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ
    ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
    ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ

     

    *gol_rose* *gol_rose*
    ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
    ﻋﻤﯿﻖ
    ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
    ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
    بودن را
    ﺑِﭽﺶ
    ﺑﺒﯿﻦ
    ﻟﻤﺲ ﮐﻦ
    ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن

     

    *baghal*

     

    —————–**–

    khengoolestan_post_fesghel_17_dey_1395

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    روانشناسی

    نمایش بیشتر
    user_send_photo_psot

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    من که با هر بند انگشت تو در دستان خود

    ذکر می گویم ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    از میلیون‌ها آدمی که در بین‌شان زندگی می‌کنیم و ...

    user_send_photo_psot

     

    o*o*o*o*o*o*o*o

    روزی میرسد که دیگر از خیانت های چند باره کسی که عاشقش بودی ...

    user_send_photo_psot

    حكمت 201
    امدادهاى الهى و حفظ انسان _اعتقادى، معنوى
    وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ ...

    user_send_photo_psot

    -.*-.*-.*-.*-.*-.*-.*

    چال روے گونہ ات آخرمرا دق میدهد
    خواهشا دولت تمام چالہ ها ...

    user_send_photo_psot

    ^^^^^*^^^^^

    آدم دلش میگیرد از اینهمه نبودن

    واقعا بعضی ها چطور میتوانند انقدر ...

    user_send_photo_psot

    -----------------**--

    زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. روز بعد ضمن صرف ...

    user_send_photo_psot

    ♦♦---------------♦♦

    اولین جمله ای که ما در اول دبستان می آموزیم چیست؟

    بابا آب ...

    user_send_photo_psot

    ‏يبارم بابام سيگار ديد تو كيفم
    .
    .
    .
    .
    .

    گفتم راننده تاكسيه رو مجبور كردم ترك ...

    user_send_photo_psot

    خدایا امشب شب قمر بنی هاشم ابوالفضل العباسه

    خدایا تو رو به آبروی عباس ، تو رو به ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    برگرد که من تاب دل تنگ ندارم
    با حرف بیا حوصله ی جنگ ...

    user_send_photo_psot

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    ماه تولد فروردین

    هجری شمسی به عربی: حمل ...

    user_send_photo_psot

    ♦♦---------------♦♦

    دختر: خدایا دلم شکسته
    خدا: میدونم... ببخشش

    دختر: اخه خداجونم ...

    text .
    .
    .
    در حال تکمیل کردن سیستم نمایشی سایت .
    .