***
روزى حضرت على (ع) در زمان خلافتش بالاى منبر فرمود: قبل از آنكه از ميان شما بروم هر سؤالی داريد بپرسيد، چرا كه من به راههاى آسمان ها آگاهتر از راههاى زمين هستم
***
روزى حضرت على (ع) در زمان خلافتش بالاى منبر فرمود: قبل از آنكه از ميان شما بروم هر سؤالی داريد بپرسيد، چرا كه من به راههاى آسمان ها آگاهتر از راههاى زمين هستم
***
روزى رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله نشسته بود و يكى از فرزندانشان را روى زانوى خود نشانده و مى بوسيد و به او محبّت مى كرد
در اين هنگام مردى از اشراف جاهليت خدمت رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله رسيد و به آن حضرت عرض كرد
(بیشتر…)
***
اميرمؤمنان علی (ع) مقدار پنج وسق (حدود پنج بار) خرما براى مردى فرستاد، آن مرد شخصى آبرومند بود و از كسى تقاضاى كمك نمى كرد، شخصى در آنجا بود به على (ع) گفت : آن مرد كه تقاضاى كمك نكرد، چرا براى او خرما فرستادى ؟ بعلاوه يك وسَق براي او كافى بود
***
روزي جبرييل در خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، مشغول صحبت بود كه حضرت علي عليه السلام وارد شد. جبرييل چون آن حضرت را ديد برخاست و شرايط تعظيم به جاي آورد. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: يا جبرييل ! از چه جهت به اين جوان تعظيم مي كني؟ عرض كرد: چگونه تعظيم نكنم كه او را بر من ، حق تعليم است
***
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم به همراه جمعى از مهاجران و انصار در مسجد النبى نشسته بودند ناگاه على عليه السلام وارد مسجد شد حاضران به احترام او برخاستند و از او به گرمى استقبال كردند تا اينكه على عليه السلام در جايگاه خود كه در محضر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود نشست در اين ميان دو نفر از حاضران كه متهم به نفاق بودند با هم درگوشى صحبت مى كردند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وقتى كه آنها را ديد دريافت كه چرا آهسته با هم حرف مى زنند
***
ﺑﭽــــﻪﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻓﮑـــﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻓﻘـــﻂ ﺯﻧﺒــــﻮﺭﻫﺎ ﻧﯿﺶ ﻣﯿﺰﻧﻨـــﺪ
… ﺑـــــــﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ
… ﺩﯾـــﺪﻡ، ﺷﻨﯿـــﺪﻡ، ﺭﻓﺘــــﻢ، ﺁﻣـــﺪﻡ
… ﻭ ﯾــــﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘــــﻢ
… ﻧــــﻪ، ﺁﺩﻣــــــﻬﺎ ﻫﻢ ﻧﯿــــﺶ ﻣﯿﺰﻧﻨـــﺪ
… ﻫﺮ ﭼﻘـﺪﺭ ﺻﻤﯿــــــﻤﯽ ﺗﺮ، ﻋﺰﯾــــﺰﺗﺮ
… ﻧﯿﺸﺸـــﺎﻥ ﺳـــــﻤﯽ ﺗــــﺮ
***
***
***
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا
***
حضرت زهرا عليهاالسلام بيمار شده بود رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم براى ديدار او آمده بود سپس فرمود: زهراى من حالت چطور است ؟ چرا غمگين هستى ؟ فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: پدر كسالت دارم . پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آيا به چيزى ميل دارى ؟ فاطمه عليهاالسلام عرض كرد به انگور ميل دارم ولى مى دانم كه اكنون فصل انگور نيست پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: خدا قدرت آن را دارد كه انگور براى ما بفرستد آنگاه چنين كرد اللهم ائتنا به مع افضل امتى عندك منزله خدايا انگور را همراه كسى كه از نظر مقام بهترين فرد امت من در پيشگاه تو است نزد ما بفرست
***
بی تویک روز در این فاصله ها خواهم مـرد
مثل یک بیت ته قافیه ها خـــــواهم مـــــــرد
تو که رفتــی همـــه ثانیه ها سایـــــه شدنـد
سایــه در سایـــه آن ثانیه ها خــواهم مـــرد
شعلــه هـا بـــی تو زبی رنگی دریــــا گفتند
مــوج در مـــوج این خاطره ها خواهم مــرد
گـــــم شدم در قـدم دوری چشمــان بهــــــار
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
***
دم خنده هاتون گرم