فهرست مطالب
  • نوشته های اندرویدی (2,526)
  • دفتر شـعـــر (1,222)
  • دلنوشته (1,035)
  • متن زیبا (934)
  • عاشخونه ها (879)
  • انرژی مثبت (849)
  • داستانکهای زیبا (542)
  • متفرقه (303)
  • روانشناسی (265)
  • یک ذره کتاب (249)
  • پست های سریالی (249)
  • عکس و مکث (245)
  • بسته جوکها (212)
  • پیام های اوسا (164)
  • یادمون باشه (131)
  • سخنان بزرگان (129)
  • خاطره ها (125)
  • جملکس (118)
  • نهج البلاغه (117)
  • سرگرمی (98)
  • طالع بینی (86)
  • جوک های تابستون 96 (86)
  • آیا میدانید (86)
  • ترانه خونه (85)
  • داستانک های شیخ و مریدان (84)
  • داستان های دینی (77)
  • پیامک تبریک (74)
  • متن سلامتی (64)
  • خندانکس (58)
  • چیستان (57)
  • پیام تسلیت (57)
  • جوک های بهار 95 (57)
  • جوک های تابستان 94 (56)
  • نقاشی های ارسالی (51)
  • مطالب علمی (50)
  • بهلول (47)
  • جوک های تابستان 95 (46)
  • جوک بهمن 93 (41)
  • جوک های بهار 96 (41)
  • جوک های زمستان 94 (40)
  • جوک های آذر 93 (39)
  • خبرنامه (39)
  • دیالوگ های ماندگار (38)
  • داستان های ترسناک (35)
  • جوک های بهار 97 (35)
  • حدیث (34)
  • ساختاری (34)
  • چُس ناله (34)
  • جوک های بهار 94 (32)
  • جوک های زمستان 95 (32)
  • پــیامــک (30)
  • اموزش (30)
  • شرت و پرت (28)
  • ملا نصرالدین (25)
  • زنگ سلامت (19)
  • جوک های پاییز 95 (18)
  • جوک های زمستون 97 (17)
  • جوک های بهار 98 (17)
  • داستان کوتاه علمی (16)
  • جوک های پاییز 96 (16)
  • جوک های پاییز 98 (16)
  • زندگی نامه بزرگان (15)
  • دروصف محرم (15)
  • تست های روانشناسی (13)
  • جوک های پاییز 94 (13)
  • دهه شصتیا (13)
  • جوک های بهار 99 (13)
  • جوک های پاییز 97 (12)
  • جوک های زمستان 98 (12)
  • کامنتکس (10)
  • آموزش (10)
  • جوک اسفند 93 (9)
  • نرم افزار ساخت بوت (8)
  • جوک های تابستان 97 (8)
  • جوک های آبان 93 (7)
  • نبرد ها (7)
  • جوک های زمستان 96 (7)
  • گالری (6)
  • خبرنامه ی کلش آف کلن (6)
  • جوک های تابستان 98 (6)
  • داستان های مولانا (5)
  • نرم افزار های متفرقه نیمباز (5)
  • جوک های دی 93 (5)
  • کارگاه داستان نویسی (5)
  • جدا کننده ها (4)
  • نرم افزار ها (4)
  • داستان های تصویری (4)
  • فیلمنامه های طنز و خنده دار (3)
  • آموزش روباتیک (3)
  • بیس های پیشنهادی (3)
  • مپ های عجیب غریب (3)
  • آشپزی (3)
  • نرم افزار تبلیغ در روم (2)
  • نرم افزارهای فلود (2)
  • آموزش کلش آف کلنس (2)
  • مپ های مخصوص کاربران (2)
  • قوانین اتحاد (1)
  • توون هال 7 (1)
  • توون هال 8 (1)
  • توون هال 9 (1)
  • توون هال 10 (1)
  • جوک پاییز97 (1)
  • جوک های تابستان 99 (1)
  • اپ اندروید

    Author Archives: afsongar

    afsongar

    About afsongar

    .........

    گلچین بهترین ها | در تمنایه زندگی


    سالها پیش پسربچه ی فقیری ازجلوی یه مغازه ی میوه فروشی رد میشد

    که بطور اتفاقی چشمش به میوه های داخل مغازه افتاد

    صاحب مغازه که پسرک را تو اون حال دید دلش سوخت و رفت یه سیب ازروی میوه ها برداشت و داد به پسربچه

    پسربچه باولع زیاد سیب رابه دهانش برددو خواست یه گازمحکم به سیب بزند که یه فکری به ذهنش خطورکرد

    اون باخودش گفت بهتره این سیب را ببرم دم یه مغازه ی دیگه و با دوتا سیب کوچکتر عوض کنم و این کارا انجام داد و بعد یکی از سیبها را خورد و اون یکی راهم به یه نفر فروخت

    و باپولش دوباره دوتا سیب خرید و این کار را اینقدر انجام داد تا اینکه تونست یه مقدار پول جمع کنه وبعدش با این پول ها دیگه برای خرید سیب سراغ میوه فروش نمیرفت

    و مستقیمأ از جایی که میوه فروش میوه تهیه میکرد میوه میخرید

    چندسال گذشت و حالا دیگه اون پسرک بزرگترشده بود و با این کارش موفق شده بود مغازه ای دست و پا کنه و کم کم بااین مغازه اوضاع مالیش خوب شده بود

    اون جوان دیگه به این پول ها راضی نمیشد و سعی کرد برای خودش یه کار دیگه ای دست و پا کنه وباهمین هدف یه شرکت کوچیک تولید قطعات الکترونیک دست وپا کرد و چند نفر را هم سرکار گذاشت چندسالی گذشت

    واون شرکتش را گسترش داد و بجای چند نفر، چندین هزار نفر رو استخدام کردو بجای تولید قطعات شروع به ساخت موبایل و لب تاب کرد و موفق به تولید بزرگترین و باکیفیت ترین موبایلهای دنیا شد

    اون شخص کسی نبود بجز “استیوجابز” مالک معتبرترین برند موبایل و لب تاب دنیا اپل

    اون توی یه مصاحبه گفته علت اینکه شکل مارک جنسهای من عکسه سیبه ، به این دلیله که یادم نره کی بودم و هرگاه خواستم مغرور بشم گذشته م رو بادیدن این سیب به یاد بیارم

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    شبی پسرکوچکی یک برگه صورتحساب به مادرش داد که درآن چنین نوشته بود

    بابت کارنامه ی قبولی ۶٠٠٠ تومان
    بابت تمیزکردن اتاقم ٢٠٠٠ تومان
    بابت خریدکردن برای شما ٢٠٠٠ تومان

    جمع کل بدهکاری شما ١٠ تومان است

    مادرکمی خاطر خود را مرور کرد گفت

    بابت ٩ ماه بارداری که دروجودم رشد کردی هیچ
    بابت تمام زحماتی که دراین چندسال برای تو کشیدم تابزرگ شوی هیچ

    بابت شب هایی که به بالینت نشستم و از تو پرستاری کردم هیچ

    بابت غذا
    نظافت تواسباب بازی هایت هیچ
    و اگرتمامی این راجمع بزنی خواهی دید هزینه عشق واقعی من به توهیچ است

    وقتی پسرک این را شنید با چشمانی اشک آلود گفت

    مادرم دوستت دارم و آن گاه قلم را برداشت و پشت صورتحساب نوشت

    قبلا به طور کامل پرداخت شده است

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ※ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯼ كه※
    ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺻﺪﺍﯾﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﺵ※

    ﺑﺒﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﯿﺴﺘﻢ

    ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﮎ ﺑﻘﻠﻪ ﻋﮑﺴﻢ ﺭﺑﺎﻧﻪ ﻣﺸﮑﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﺟﻠﻮﺷﻢ ﺧﺮﻣﺎ ﻭ ﺣﻠﻮﺍ ※

    ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﮎ ﻣﻦ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﭙﻮﺷﻢ ﻭ ﺭﻓﻘﺎ ﻣﺸﮑﯽ ※

    ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﻭﺭﻓﻘﺎﺑﮕﻦ ﺟﺎﺵ ﺧﺎﻟﯿﻪ ※

    ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﯼ ﺩﯾﺪﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﻧﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻥ ﺳﻨﮓﻗﺒﺮﻡ ※

    ﺩﺳﺘﺖ ﻭﺑﺰﺍﺭﺭﻭﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﻡ ﺍﺭﺍﻣﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ※

    ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ ﺍﺷﮏ ﻧﺮﯾﺰﯼ※

    ﻃﺎﻗﺖ ﺍﺷﮑﺎﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﺭﻡ

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺎﻟﻬﺎﯼ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ یک ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺣﺶ ﺭا ﭘﺨﺶ می کرد
    نشاﻥ مى داد یک ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺤﻘﻖ تعدادى ﻻﺷﻪ ﻣﺮﻍ ﺭا ﺩﺍﺧﻞ ﺗﻮﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩند ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﯼ ۱۰-۲۰ ﻣﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺣﻔﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩند

    ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ یک ﺭﻭﺑﺎﻩ آﻣﺪ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ یک ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﻻﺷﻪ ﻯ ﻣﺮغ ها ﺭا ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ؛ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ ﺗﯿﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺍلآﻥ مى رود ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﻯ ﮔﻠﻪ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎنش را مى آورد

    ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ یک ﺭوﺑﺎﺕ ﺟﺮﺛﻘﯿﻞ، ﺗﻮﺭﯼ ﺭا ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩند ﻭ آﻭﺭﺩند در ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ مخفى اش ﮐﺮﺩند ﻭ ﺑﺎ ﻣﺎﯾﻌﯽ خاص ﺍﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ تا ﺍﺛﺮ ﺑﻮ ﺭا ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ببرند

    * ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ همان ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻭ ۷-۸ ﺗﺎ ﺭﻭﺑﺎﻩ دیگر آمدند ﺳﺮ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺍﻭﻝ ، ﻫﺮچه ﮔﺸﺘﻨﺪ ﻣﺮﻏﻬﺎ ﺭا ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩند؛ ﻫﺮچه ﺯﻣﯿﻦ ﺭا ﺑﻮ ﮐﺮﺩند ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ
    آن ۷-۸ ﺗﺎ ﺭفتند ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺸﺘﻦ ﮐﺮﺩ

    ﺟﺎلب ﺍین ﺑﻮﺩ ﮐﻪ مدام ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﺮش را ﺑﺎﻻ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎنش ﮐﻪ ﺩاشتند ﺩﻭﺭ مى شدند ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿد

    محققین ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺳﯿﻢ ﮐﻤﯽ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﺭا ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩند ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻣﺮغ ها ﺭا ﺩﻳﺪ

    ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ؛ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺮغ ها ﺭا ﺑﺎ ﺩﻧﺪاﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ

    ﺍﯾﻦ ﺗﯿﻢ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ آمدند ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ هماﻥ ﮐﺎﺭ ﺭا ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩند ﻭ ﺗﻮﺭﯼ ﺭا ﺑﻪ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺳﻮﻡ ﺑﺮﺩﻧﺪ و بوى مرغها را با اسپرى پاک کردند
    ﺭﻭﺑﺎه ها ﻭﻗﺘﯽ دوباره ﺭﺳﯿﺪند ﻫﺮچه ﮔﻮﺩﺍﻟﻬﺎ ﺭا گشتند ﻭ ﻫﺮچه ﺯﻣﯿﻦ ﺭا ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪند، ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﻨﺪ

    ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﺭا نشان ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩیگر ﺟﺴﺖ ﻭ ﺟﻮ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ماﻧﺪ
    ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ای ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﭼﮏ ﮐﺮﺩند، ﺩﯾﺪند ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺮﺩﻩ

    ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻻﺷﻪ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﮐﺰ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮑﯽ ﺑﺮﺩند ﻭ ﮐﻠﯽ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩند
    ﺩﯾﺪند ﺩﻗﯿﻘﺎً ﻋﮑﺴﻬﺎ ﻭ آﺯﻣﺎﯾﺸﺎﺕ نشاﻥ مى دهد ﺍﯾﻦ ﺣﯿﻮاﻥ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﯾﮏ ﺷﻮﮎ ﻋﺼﺒﯽ، ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻩ

    ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺩ ﻣﮑﺮ ﻭ ﺣﯿﻠﻪ ﮔﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ است ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ مى کند ﺻﺪﺍﻗﺘﺶ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎنش ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ، ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯿﺰند ﻭ ﻣﯿﻤﯿﺮد

    ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮد

    ﻭ ﭼﻘﺪﺭ زیادند کسانی که می آیند ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻪ ﺯباﻥ مى آورند

    ﺑﻌﺪ ﺟﺎلب اینکه ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﻭغ هایشان آﺷﮑﺎﺭ مى شود ، ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮوند ﻭ ﺍﺻﻼً ﺧﻢ ﺑﻪ ابرﻭ نمى آورند ﻭ ﺍﺳﻔﻨﺎک تر ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ، ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ

    ﭼﻘﺪﺭ زشت است ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮسد ﮐﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺍﺯ او ﺩﺭ ﮐﺮﺍﻣﺖ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﭘﯿﺸﯽ ﺑﮕﯿﺮند

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    مرد میلیاردر قبل از سخنرانیش خطاب به حضار گفت

    از میون شما خانوم ها و آقایون ، کسی هست که دوست داشته باشه جای من باشه
    یه آدم پولدار و موفق؟

    همه دست بلند کردند

    مرد میلیاردر لبخندی زد و حرفاشو شروع کرد

    با سه تا از رفیق های دوره تحصیل، یه شرکت پشتیبانی راه انداختیم و افتادیم توی کار

    اما هنوز یه سال نشده، طعم ورشکستگی پنجاه میلیونی رو چشیدیم

    رفیق اولم از تیم جدا شد و رفت دنبال درسش

    ولی من با اون دو تا رفیق، به راهم ادامه دادم

    اینبار یه ایده رو به مرحله تولید رسوندیم ، اما بازار تقاضا جواب نداد و ورشکست شدیم

    این دفعه دویست میلیون! رفیق دوم هم از ما جدا شدو رفت پی کارش

    من موندم و رفیق سوم

    بعد از مدتی با همین رفیق سوم، شرکت جدید حمل و نقل راه انداختیم، اما چیزی نگذشت که شکست خوردیم

    این بار حجم ضررهای ما به نیم میلیارد رسید

    رفیق سوم مستاصل شد و رفت پی شغل کارمندیش

    توی این گیرودار، با همسرم تجارت جدیدی رو راه انداختیم و کارمون تا صادرات کالا هم رشد کرد

    اوضاع خوب بود و ما به سوددهی رسیدیم اما یهو توی یه تصادف لعنتی، همسرمو از دست دادم
    همه چی بهم ریخت و تعادل مالیمو از دست دادم

    شرکت افتاد توی چاله ورشکستگی با دو میلیارد بدهی ؛ شکست پشت شکست

    مدتی بعد پسر کوچیکم بخاطر تومور مغزی فوت کرد

    چند سال بعد، ازدواج دوم داشتم که به طلاق فوری منجر شد

    بالاخره در مرز پنجاه و هفت سالگی، با پسر بزرگم شرکت جدیدی زدیم با محصول جدید

    اولش تقاضا خوب بود اما با واردات بی رویه نمونه جنس ما، محصولمون افت فروش پیدا کرد و باز ورشکست شدیم

    هفت سال حبس رو بخاطر درگیری با طلبکارهای دولتی و خصوصی گذروندم

    و اموالمون همش مصادره شد! شکست ها باهام بودند و منم هنوز بودم

    به محض رهایی از حبس، باز کار جدیدی رو استارت زدیم و این بار موفق شدیم

    شرکتمون افتاد توی درآمد و وضعمون خوب شد

    من به سرعت و با یه رشد عالی، از چاله بدهی ها دراومدم. الان شرکت من ده شرکت وابسته داره و شده یه هلدینگ بزرگ، اونم با ده هزار پرسنل

    مرد میلیاردر بعد از رسیدن به این قسمت از حرف هاش

    از حضار پرسید

    همونطور که شنیدید ، من برای رسیدن به این مرحله از زندگی، تاوان دادم ؛ عذاب کشیدم

    آیا کسی حاضر هست بازم مسیر منو طی کنه؟

    هیچ کس دستشو بلند نکرد

    مرد میلیاردر خنده بلندی کرد و سپس با گفتن یه جمله از پشت تریبون اومد پائین

    خیلی



    ツ نمایش کامل ツ

    afsongar
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    داستانکهای زیبا

    خندونک زمستونی 18 دی 1395


    من هیچ وقت نفهمیدم اینایی که عکس اعلامیه امواتشون رو میذارن اینستاگرام،ما باید بعدش چکار کنیم؟

    .
    .
    .
    .
    .
    .

    لایک نکنیم؟ لایک کنیم؟😂
    یعنی بپسندیم طرف مرده؟😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دختره هی عکس ترسناک میذاشت
    منم یه روز واسش کامنت گذاشتم
    یه بار دیگه عکس ترسناک بزاری بلاکت میکنما

    عاغا بعد دیدم خودش بلاکم کرده

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    از اینو اون پرسیدم
    نگو عکسای خودش بوده بدون ارایش

    😂😁😹🐒

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    مادر: داری چیکار میکنی پسرم؟

    .
    .
    .
    ..

    ..

    ..

    ..

    .
    .
    .
    ..

    پسر ۵ ساله: دارم واسه عشقم نامه مینویسم

    مادر: ولی تو که هنوز خوندن و نوشتن بلد نیستی

    پسر بچه ۵ ساله: اونم بلد نیست بخونه
    اصلا تو چه میفهمی عشق یعنی چی؟
    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏تو اتوبوس کنارم خالی بود بعد یه دختر اومد گفت میشه بغلتون بشینم ؟

    بغلمو بازکردم گفتم بیا😂

    *baghal*

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    نمیدونم چرا راننده اومد پرتم کرد بیرون
    به من چه اصلا☹️😂😁

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    بابام هر وقت کنترل رو میگیره دستش

    .
    .
    .
    .
    ..
    .

    .
    .
    ..

    .

    به هر کانال 3 ثانیه فرصت میده از خودش دفاع کنه.😂😁

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
    ازدستشویی درومدم به بابام گفتم به نفع خودته نری تو

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ..
    .
    .

    .
    .

    یدونه همون موقع زد تو گوشم گفت خطو نشون نکش واس من
    .

    .
    ..
    .
    .

    یدونه بعد بیرون اومدن زد گفت
    .
    ..

    .
    .
    از امشب قبل از خواب معدتو مسواک میزنی 😂😁😹🐒😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    گفتم غم تو دارم گفتا گمشو کصافط
    گفتم که مال من شو گفتا بااین قیافت؟

    گفتم زمهر ورزان رسم وفا بیاموز گفتا

    وفا را ول کن چنده حقوق پایه ت؟

    گفتم که پول ندارم اما پر از شعورم
    گفتا شعور نداری بی پول بی نزاکت

    گفتم مگر چه کردم گفتا که خواستگاری
    گفتم مگر که جرم است گفتا بی مایه آری

    😂😁😹🐒

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    دیشب دیر اومدم خونه

    بابام گفت کجا بودی آواره بدبخت؟؟
    گفتم خونه دوستم

    ورداشت به ۱۰ تا از دوستام زنگ زد
    دمشون گرم هر ۱۰ تاشون گفتن خونه ما بود
    ۲ تاشون که دمشون گرم
    گفتن الان اینجاس. خوابه خستس بیدارش نمیکنیم

    :khak: :khak:

    اینا به درک
    .
    .

    .
    .
    .

    من حیرون مرام اون دوستمم که سنگ تموم گذاشت گفت
    اینجاس داره نماز میخونه
    واما
    واما
    رفیق فابم که ترکوند دیگه
    صداشو شبیه من کرد و گفت سلام بابا خیلی خوابم میاد بعدا بهت زنگ میزنم ؟؟

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    خرابه این رفقامم ؟؟

    *vakh_vakh* *vakh_vakh*

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭼﺎﻩ ﺯﻧﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺩﯾﺪ ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﮑﺮ
    ﺯﻧﺎﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺯﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪ

    ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﺮﺍ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
    ﻣﻦ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺫﯾﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ،ﺩﯾﺪﻡ ﺧﺎﻧﻢ
    ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﺭﻭﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺑﭙﺮﺳﻢ
    ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺯﻥ ﺳﻄﻞ ﺁﺑﯽ ﺍﺯ ﭼﺎﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺁﻥ
    ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﯾﺨﺖ ،ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺗﻌﺠﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﺮﺍ ﭼﻨﯿﻦ
    ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺯﻥ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ
    ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﺩﺭ ﭼﺎﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺟﺎﻥ
    ﻣﺮﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ ، ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺘﻔﺮﻕ
    ﺷﺪﻧﺪ . ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺯﻥ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
    ﻣﮑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ،ﺍﮔﺮ ﺍﺫﯾﺘﺸﺎﻥ ﮐﻨﯽ ﺗﻮﺭﺍ ﻣﯿﮑﺸﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ
    ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺸﺎﻥ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
    ﺷﯿﻄﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮔﺮ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ
    ﺳﯿﮕﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺘﮑﺎﻧﺪ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﮔﻔﺖ : ﺧﺮﻩ ، ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿر

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*

    afsongar
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های زمستان 95

    گلچین بهترین ها | تمنایه تو


    خانوووووووم….شــماره بدم؟؟
    خانوم خوشگِله برسونمت؟؟
    خوشگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟

    اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید

    بیچــاره اصـلا اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد
    تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد

    روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت

    شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی

    دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند

    دردش گفتنی نبود

    رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح
    نشست

    زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن

    چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد

    خانوم!خانوم پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن

    دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را
    به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد

    امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد

    انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد

    احساس امنیت کرد…با خود گفت

    مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه

    فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود
    یک لحظه به خود آمد

    دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    ✘✘ اگه تو روز ولنتاين ✘✘

    bf يا Gf

    ✘✘ نداري ناراحت نباش✘✘

    ☁ ☁ خیلی ها تو روز ًمادر ً مادر ندارند ☁ ☁

    و

    ☁ ☁ خيلی ها تو روز ًپدر ً پدر ندارند ☁ ☁

    ⚡ پس الكی خوش نباش با اين” ♂♀ ” چرتو پرتا⚡

    عشق يعني

    ☜ ☜ ♥ ♥ “نفس مادر” ♥ ♥

    يعني

    ☜ ☜ ❤ ❤ “پينه دست پدر” ❤ ❤

    ♥♥ عشق یعنی داشتن خواهر ♥♥

    ✓ ✓ و تمام ✓ ✓

    afsongar
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    گلچین بهترین ها | در تمنای تو


    دوستم نــــداره ؟
    فـــدای ســــــــــرش
    من یــه نــــفـــــری

    اندازه ی جــــفـــتــــمون دوســـــش دارم

    ****►◄►◄****

    ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا؟

    ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟

    جای “بنشین” و “بفرما” “بتمرگی” گفتند

    ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟

    تو نگفتیم و “شمایی” نشنیدیم و هنوز

    ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟

    دل سپردیم به آن “دال” سر دشمن و دوست

    دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟

    چه “چراها” که شنیدیم و ندانیم چرا

    ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟

    ^^^^^*^^^^^

    دندانپزشک آخرین دندان گرگ را کشید

    نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوزخندی زد

    گرگ زیر لب گفت: بخند… این است عاقبت گرگی که عاشق گوسفندی شده باشد

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

    هنگامی که لیلی و مجنون ده ساله بودند

    روزی مجنون در مکتب خانه پشت سر لیلی نشسته بود

    استاد سوالی را از لیلی پرسید

    لیلی جوابی نداد ، مجنون از پشت سر آهسته جواب را در گوش لیلی گفت

    اما لیلی هیچ نگفت

    استاد دوباره سوال خود را پرسید و باز مجنون در گوش لیلی و باز لیلی هیچ نگفت

    و بعد از بار سوم استاد لیلی را خواند و چوب را بر پای لیلی بست و او را فلک کرد

    لیلی گریه نکرد و هیچ نگفت

    بعد از کلاس ، لیلی با پای کبود لنگ لنگ قدم بر می داشت که مجنون عصبانی دستش را بر بازوی لیلی زد و گفت

    دیوانه ، مگر کر بودی که آنچه را به تو گفتم نشنیدی و یا لالی که به استاد نگفتی

    لیلی اشکش در آمد و دوید و رفت

    .
    .
    .
    .
    .
    ..

    استاد که شاهد این منظره بود پیش رفت و گوش مجنون را کشید و گفت

    لیلی نه کر بود و نه لال ، از عشق شنیدن دوباره صدای تو ، فلک را تحمل کرد و دم بر نیاورد

    اما از ضربه اهسته دست تو اشکش در آمد

    من اگر او را به فلک بستم استادش بودم و حق تنبیه او را داشتم

    اما تو عشق او بودی و هیچ حقی برای سرزنش کردنش نداشتی

    مجنون کاش می فهمیدی که لیلی کر شد تا تو باز گویی

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ازديوانه اى پرسيدند:چه کسى دوست دارى؟

    ديوانه خنديد و گفت عشقم

    .گفتندعشقت کيست ؟؟

    گفت عشقى ندارم

    خنديدند و گفتند براى عشقت حاضرى چه کارهاى بکنى…؟

    گفت عاقلانه نميشوم ،نامردى نميکنم،خيانت نميکنم، دور نميزنم،دورغ نميگم ، تنهايش نمى گذارم، خودم را فدايش ميکنم

    به اوگفتند اگر عشقت تنهايت گذاشت بى وفاى کرد خيانت کرد چه…؟

    اشک درچشمان ديوانه حلقه بست وگفت

    اگربامن اينکار را نميکرد که…ديوانه نميشدم

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    نباید گوشیش زیاد دستش باشه چون دختره

    نباید صدای اهنگو چه تو اتاقش چه تو ماشینش زیاد کنه چون دختره

    نباید شب تو خیابون قدم بزنه چون دختره

    نباید با یکم لباس راحت تر ورزش کنه چون دختره

    نباید تو پارک موقع والیبال یا بدمینتون سر و صدا کنه و خوش بگذرونه چون دختره

    نباید تو خیابون واسه تفریحم شده ادا در بیاره چون دختره

    نباید تو گرما استین کوتاه

    بپوشه و موهاشو تو هوای باز خنک کنه چون دختره

    نباید با صدای بلند بخنده چون دختره

    نباید تنهایی تا دیروقت بیرون باشه⚠️چون دختره

    نباید از یکی خوشش بیاد و بره سمتش چون دختره

    نباید دفعه اول1⃣ ابراز علاقه کنه هرچقدرم که عاشق باشه چون دختره.

    . ⚠نباید ⚠️

    چون دختره ️

    چون ملت اونقد بیکارن حرف دربیارن

    چون ما هنوزم درک نکردیم دخترم میتونه و لازم داره خوش باشه

    چون اونقد احمقیم به پسری که با ده تا دختره هیچی نمیگیم

    ولی منتظریم یه دختر یه ذره بیاد سمت پسرا

    تافوری بگیم طرف هرزس چون هنوز این جماعت نفهمیدن دختر هم دل داره

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    afsongar
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    عاشخونه ها

    بسته جوک زمستونی 16 دی 1395


    شخصیت خانواده اصن ربطی به خود آدم نداره😂

    .
    .
    .
    .

    .
    .

    .
    .

    .
    .
    .

    بلال و ذرت مکزیکی و چس فیل رو ببین
    همشون تو یه خانواده بزرگ شدن. ذرت مکزیکیشون لات شد😂
    چس فیل بی تربیت😂
    فقط اون بلال نماز خون در اومد توشون😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    لالایی چیست؟😂

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    .
    .

    هشدار پلیس عربستان به كسانی که در اتوبان لایی می‌کشند!
    یعنی بگی شنیدم میدمت دست داعش 😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    من جوری تنهایی آشپزی کردن برام بی معنیه که

    .
    .
    .
    .
    ..
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    یه بار اومدم واسه خودم ماکارونی بپزم، مایه ش که حاضر شد همونو با نون خوردم😂 خیلی هم چسبید😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    جبرئيل به شیرازیه: اقرا
    .
    .
    .
    .
    شیرازی: چی چی کاکو؟
    .
    .

    جبرئيل : یعنی بخوان
    .
    .
    .
    .
    شیرازی:
    جینگه جینگه ساز میادو از بالوی شیراز میاد
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دلیل اینکه من همش خوابم بخاطر این جمله‌ی استیو جابزه که میگه؛

    ..
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    اگر بی‌هدف از خواب بیدار می‌شوید، بهتر است برگردید و بخوابید😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    یه دست لنت واسه ماشین انداختم، اینقدر گرون شد 😂

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    که تصمیم گرفتم دیگه ترمز نگیرم، عربده بزنم بگم برید کنار 😂
    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    زنه به شوهرش میگه بازم جلو جمع به من گفتی احمق؟😂😜

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    شوهره میگه ببخشید عزیزم 😂 نمی دونستم این راز باید فقط بین من و تو باقی بمونه!!😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    به امید روزی که
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    هیچ امتحانی در هیچ نقطه ای از دنیا برگزار نشه😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    یارو میره پنی سیلین بزنه
    دکتر میپرسه تا حالا زدی؟
    میگه: ها! دیروز زدُم 😂
    دکتره میگه: خب دیگه تست نمیخواد دیروز زده!
    پنی سیلینو میزنن! یارو تشنج میکنه میخوابه کف زمین دهنش کف میکنه 😂

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    بعد که حالش خوب میشه دکتر میپرسه مگه نگفتی دیروز زدی 😂

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    یارو میگه: هاء دیروزوم که زدُم همینجوری شدُم 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    با آپدیت جدید تلگرام باید صبر کنیم 48 ساعت از “دوسِت دارم” گفتنش بگذره

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    بعد روش حساب کنیم مبادا یهو نظرش عوض بشه ،ادیت کنه یا پاکش کنه 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    برنامه روزانه من اینجوریه که میام گوشیمو چک کنم
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    وقتی چک کردنم تموم شد میبینم شبه میخوابم
    😂
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    دیروز تو خیابون دیدم تو یه پورشه شاسی بلند
    دو تا بچه سرشونو از تو سانروف ماشین آوردن

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    بیرون دارن عشق میکنن
    یاد بچگیای خودم افتادم…
    یه همچین حسی رو تو فرغون داشتم😂
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ⭕️خبر مهم لطفا انتشار بدید😂
    .
    .
    ..
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    لوبیا نخورید

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ..
    .

    وزیر بهداشت گفت : اخیرا گروهک داعش نوعی لوبیا وارد ایران کرده

    .
    .
    .
    .
    .
    ..
    .
    .
    .

    که درآن اورانیوم وجود دارد. چنانچه شما از این لوبیا استفاده کنید شکمتان باد میکند و بادهسته ای از شما خارج میشود وباعث مرگ مغزی اطرافیانتان میشود
    .
    .
    .
    .
    خب فحش ندید. دیدم بازار شایعه داغه خواستم عقب نمونم

    😂😁😂😂
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    کاشکی مثل این فیلما یه دختر پولدار عاشقم بشه 😂
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    بعد باباش بیاد بگه ۲۰۰ میلیون بهت میدم از زندگی دخترم برو بیرون
    .
    .
    .
    منم با قلبی شکسته قبول کنم 😂😜
    ^^^^^*^^^^^
    دختره میخواست دوس پسرشو
    بوس کنه
    پسره گفت٬قسم میخوری که من
    اولین پسری ام که بوس
    میکنی!؟
    ۰
    دختره میگه٬آره بخدا
    ۰
    چرا همتون اینو میپرسین ؟!؟
    ۰

    ۰
    ۰
    میکن پسره توسرد خونست
    هر از چندی بلند میشه
    لباشو غنچه میکنه دوباره
    میمیره 😂😁😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ﺧﺎﻟﻢ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﺵ ﺁﺏ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ ﺑﺪﻩ
    ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ
    ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺪﻩ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻬﺶ ﻣﻴﺪﻡ
    ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺩﻣﺶ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ، ﻫﻤﺸﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ
    ﻟﻴﻮﺍﻥ ﺧﺎﻟﻲ ﺭﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﺧﺎﻟﻪ
    ﮔﻔﺘﻢ ﻫﻤﺸﻮ ﺧﻮﺭﺩ
    ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍ ﺧﻴﺮﺕ ﺑﺪﻩ
    ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺷﮑﻤﺶ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﻴﮑﻨﻪ
    ﺗﻮﺵ ﻗﺮﺹ ﺍﺳﻬﺎﻝ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ😂
    ﻫﻴﭽﻲ ﺩﻳﮕﻪ، ﺍﻻﻥ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻳﺰﻱ ﻻﻳﻒ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ
    ﻭﺍﺳﺘﻮﻥ ﭘﺴﺖ ﻣﻴﺬﺍﺭ

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    نخند
    خندم میگیره فوران میکنه
    :khak: :khak:

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥**

    afsongar
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های زمستان 95

    تمنایه نفس کشیدن


    ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﺳﺘﯿﻮ جابز ،ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﺷﻐﻠﯽ ، ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺘﯽ ﺭﻓﺖ

    ﻣﺪﯾﺮ ﺷﺮﮐﺖ ، ﯾﮏ ﻭﺭﻗﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺟﻠﻮﯼ ﺍﺳﺘﯿﻮ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ

    ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻝ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﻫﺪ

    ﺳﻮﺍﻝ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ
    ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺮﺩ ﻭ ﻃﻮﻓﺎﻧﻰ ، ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﻯ ﺧﻠﻮﺕ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﻰ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ، ﺑﻪ
    ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ، ﺍﯾﻦ ﭘﺎ ﻭ ﺁﻥ ﭘﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﮐﻤﮏ ﻫﺴﺘﻨﺪ

    ﯾﮑﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﭘﯿﺮ ﺯﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﮐﻤﮑﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﻮﺩ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻏﺰﻝ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻰ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ

    ﺩﻭﻣﯿﻦ ﻧﻔﺮ، ﺻﻤﯿﻤﻰ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺘﻰ ﯾﮏ ﺑﺎﺭﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ

    ﻭ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﻡ، ﻋﺸﻖ ﺷﻤﺎﺳﺖ

    ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺭﻭﯼ ﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﺍﺭﺩ

    ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ؛ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻰ ﮐﻨﯿﺪ؟
    ﭘﯿﺮﺯﻥ؟
    دوستتون؟
    عشقتون؟

    ﺟﻮﺍﺑﻰ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﯿﻮ ﻧﻮﺷﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺻﺪﻫﺎ ﻣﺘﻘﺎﺿﻰ، ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﺁﯾﺪ
    ﭘﺎﺳﺦ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ

    ﻣﻦ ﺳﻮﺋﯿﭻ ﻣﺎﺷﯿﻨﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺍﻡ ﺗﺎ ﭘﯿﺮ ﺯﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺸﻘﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕاه منتظرمیمانم شایداتوبوس آمد

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    وفاي دختر

    ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ، ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ
    ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ
    ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ
    ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ
    ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ
    ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ
    ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮﺁﻣﺪﻧﺪ
    ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ
    ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ نتوانست خود را كنترل كند
    ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ: ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ
    ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ
    ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ
    ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ
    ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ
    ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ، ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ
    ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ
    ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ
    ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ
    ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ
    ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    معلم پای تخته نوشت یک با یک برابر است
    یکی از دانش آموز ها بلند شد و گفت
    آقا اجازه یک با یک برابر نیست
    معلم که بهش بر خورده بود گفت
    بیا پای تخته ثابت کن یک با یک برابر نیست… اگه ثابت نکنی پیش بچه ها به فلک میبندمت
    دانش آموز با پای لرزون رفت پای تخته و گفت
    آقا من هشت سالمه علی هم هشت سالشه…. شب وقتی پدر علی میاد خونه با علی بازی میکنه اما پدر من شبها هر شب من و کتک میزنه

    چرا علی بعد از اینکه از مدرسه میره خونه میره تو کوچه بازی میکنه اما من بعد از مدرسه باید برم ترازومو بر دارم برم رو پل کار کنم

    محسن مثل من 8سالشه چرا از خونه محسن همیشه بوی برنج میاد اما ما همیشه شب ها گرسنه میخوابیم

    شایان مثل من 8سالشه چرا اون هر 3ماه یک بار کفش میخره و اما من 3سال یه کفش و میپوشم

    حمید مثل من 8سالشه چرا همیشه بعد از مدرسه با مادرش میرن پارک اما من باید برم پاهای مادر مریضم و ماساژ بدم و…

    معلم اشکهاش و پاک کرد و رفت پای تخته و تخته رو پاک کرد و نوشت

    یک با یک برابر نیست

    خسرو گل سرخی

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    بادقت بخون وهرجمله رو توذهنت تصوركن

    يه فلج قطع نخاعى از خواب كه بيدار بشه منتظره يكنفر بيدار بشه

    سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده.ميدونى آرزوش چيه؟
    فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده

    يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه ، روشنايى رو نميبينه ، خورشيد و نميبينه ، صبح رو نميبينه

    ميدونى آرزوش چيه؟
    فقط يكبار فقط يكروز بتونه نزديكاش و عزيزاش و آسمون و و زندگى رو با چشماش ببينه

    يه بيمار سرطانى دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه

    يه كر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه

    يه بيمار تنفسى دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيژن نفس بكشه

    يه معتاد در عذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره

    الآن مشكلت چيه دوست من؟

    دستتو بذار رو زانوت و از تمام وجودت و نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن و به روزى فكركن كه شايد همين نعمتا رو از دست بدى

    پس شكرگزارى كن و ازشون استفاده كن

    تو خيلى خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن ؛ ناشكرى نكن

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    آسونا رو خودت حل كن سختاشم بسپار به خدا ، خودش واست حل ميكنه

    afsongar
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    بسته جوک 13 دی 1395


     

    به جگرکی گفتم برای جگرم سیخ داری؟

    گفت: نمک هم میخواهی؟
    گفتم: نمک را بگذار برای زخم هایم 😂

    .
    .
    .
    .
    .

    … جگرکی خندید و سیخ را کرد تو

    بگذریم 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏امروز هوا بارونی بود ☔️

    از سقفِ تاکسی آب چکه میکرد روی فرقِ سرِ کچلِ یکی از مسافرها

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    یارو اعتراض کرد

    راننده گفت: خوبه که ، خیلی شاعرانه ست 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    😂😜

    سر کلاس با بچه ها شلوغ میکردیم…😂😁😂
    استاده اومده میگه:😂😁😂
    اینجا طویلس ؟؟؟؟؟؟ 😂😁😂
    .
    .
    .

    .

    .

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    یکی از ته کلاس داد زد نه استاد اشتباه اومدی

     

    😂😁😂 😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    این روزها پدرم به شاشیدنم هم گیر میدهد😂

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    سخنان یک پسر 30 ساله ی مجرد که خونه باباشه هنوز 😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    سرکلاس آسیب شناسی روانی استادهربیماریه روانی ای رو که توضیح میداد…

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    من یاد یکی ازاعضای فامیل میفتادم 😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    مورد داشتیم دختره رفته تو گوگل سرچ کرده

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    اسم اون پسری که نزدیک مدرسه مون مغازه داره چیه😂

    گوگل جواب داده برو درستو بخون

    دو شنبه امتحان فارسی داری با اون سیبیلات😂😁😂😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    موبایلت آنتن نمیده ؟؟؟؟؟😂
    .

    .

    .

    .

     

    .

    .

    .

    .

    .

    جات خرابه ، به مامانت بگو جاتو عوض کنه😂

    .

     

    ..

    .

     

    .

    .

    .

    .

    مثل اینکه ری#دی

     

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    به شیرازیه میگن چه موقع از زندگی لذت بردی…؟

    میگه وقتی تصادف کردم و 6ماه رفتم تو کما
    .
    .

    .

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    آی خوابیدم…آی خوابیدم

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    همیشه برام سوال بود چرا وقتی فاتحه می خونن انگشتشونو میزنن روسنگ قبر

    .

    .

    .

    .

     

    .

    ..

    .

    .

    .

    .

     

     

    الان فهمیدم این کار برای لایک کردن روح اون مرحومه 😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ما بدبختی رو بوسیدیم گذاشتیم کناااار

    حالا ول کن نیست

    میره ،میاد،میگه

    یه بوس بده
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    اخرین جملات یک سوسک هنگام کشته شدن توسط یک مرد

    …بکش اره بیا منو بکش بدبخت
    تو حسودیت میشه، از این که زنت عین سگ از من میترسه

    ولی از تو نمیترسه😂😜

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    مورد داشتیم طرف تو دبی سوار تاکسی شده
    موقع رسیدن نمیدونسته چجوری عربی بگه پیاده میشم
    .
    .

    زده رو شونه راننده گفته
    داداش
    صدق الله العلی العظیم
    😂😁😂😂😁😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    مردی می‌خواست زنش را طلاق دهد

    دوستش علت را جویا شد

    و او گفت: این زن از روز اول همیشه می خواست من را عوض کند
    مرا وادار کرد سیگار و مشروب را ترک کنم
    لباس بهتر بپوشم، قماربازی نکنم، در سهام سرمایه‌گذاری کنم و حتی مرا عادت داده که به موسیقی کلاسیک گوش کنم و لذت ببرم

    😂😜 😂😜

    دوستش گفت: اینها که می‌گویی که چیز بدی نیست
    مرد گفت: درسته ولی،حالا حس می‌کنم که دیگر این زن در شان من نیست 😂

    نتیجه اخلاقی : بگذارید مردها همان نکبتی که هستند، بمانند😂
    😂😜
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    مامان به بچش میگه
    اگه فردا امتحان مردود بشی دیگه پسره من نیستی

    فردا بچشو تو کوچه میبینه میگه: امتحان چه خبر؟!
    بچش میگه : ببخشید شما؟! 😂
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    ب نام خداوند حکیم….همه جفتنو ما تکیم😂
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    معلم به شاگردش میگه حالا جمله بساز .شاگرد. حالا یارم میاد دلدارم میاد..

    .

    .

    .

    .

    معلم ..حالا صفرت میدم برو ننه ت بیار

    afsongar
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های زمستان 95

    دلشکسته


    ﺍﮔﻪ ﻣــــــﺮﺩﯼ . . . ؟
    ﻣــــــﺮﺩ ﺑﻤــــــﻮﻥ
    ﺍﮔﻪ ﻧﯿﺴــــــﺘﯽ
    ﻧﺎﻣــــــــــﺮﺩﯼ ﻧﮑــــــﻦ
    ﺍﮔﻪ ﺗﻨﻬــــــﺎﯾﯽ . . . ؟
    ﺗﻨﻬــــــﺎ ﺑﻤــــــﻮﻥ
    ﺍﮔﻪ ﻧﯿﺴــــــﺘﯽ
    ﺗﻨــــــﻬﺎﺵ ﻧـــــــــــﺬﺍﺭ
    ﺍﮔﻪ ﻧﺠﯿﺒــــــﯽ . . . ؟
    ﻧﺠﺎﺑﺘــــــ ﮐُﻦ
    ﺍﮔﻪ ﻧﯿﺴﺘــــــﯽ
    ﻫﺮﺯﮔــــــــﯽ ﻧﮑــــــﻦ
    ﺍﮔﻪ ﻋﺎﺷــــــﻘﯽ . . . ؟
    ﻋﺎﺷــــــﻖ ﺑﻤــــــﻮﻥ
    ﺍﮔﻪ ﻧﯿﺴــــــﺘﯽ
    ﺣــــــﺮﻣﺘــــــ ﻋﺸﻘــــــﻮ ﻧــــــﺸﮑــــــن
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    سلامتی پسرایی که به خاطر
    « حرمت »
    …خواهرشون
    حرمت هیچ دختری رو زیر پا نذاشتن
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    اَََگِِِـــه حوصِِِلََشــــو نداری√

    بِِِِهــــِِش بِِگــــــو☞↺

    اََمـــــــــّـــا۰۰↶

    هیـــْْْــچ وَََقـــْْـت جُــوری۰۰↯

    رفتار نکــــــــــــــن ⇘

    کِِِـــه حِــس کُـنه اضافســــت✘
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○l
    شاخ نیستم
    ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﻦ ِ ﮐَمم ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﯿﺪِ ﺧﯿﻠﯿﺎم
    ✔ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ؟♥♡↯
    ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻟﺖ
    ﺧﯿﻠﯿﺎ ﻓﻘﻂ ﺣﺴﺮﺗﺸﻮ ﺩﺍﺭﻥ
    ✔ ﺑﻌﻀﯿﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯿﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻡ♥♡↯
    ﺧﯿﻠﯿﯿﺎﺍﺍﺍﺍﺍﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯿﺎﺍﺍﺍﺍﻡ
    ﻗﺸﻨﮕﯿﺶ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻣﻮ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺎﻡ
    ✔ﺑﻌﺪ ﻣَﺮﮔَﻢ !!!♥♡↯
    ﺟِﻨﺎﺯَﻡُ ﺑﺴﻮﺯُﻧﯿﻦ
    ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ
    ﺣَﺴﺮﺕ ﺳَﺮِﺧﺎﮐ ﺍﻭﻣَﺪﻧَﻢ ﺑﻪِ ﺩِﻝِ
    ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺑﻤﻮﻧﻪ
    ✔ﻣﺎﻫﯿﭻ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺍﯾﻨﻢ ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍﺳﺖ♥♡⇜ ! ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﯿﭽﯽ ﺍﺭﺯﻭﯼ
    خیلیاست

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    afsongar
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    دلشکسته


    ‏↯دلـــــــــــم تنگه↯

    ببـــــــار بــــــارون شریک”گریه ی“من باش★

    به جـــــــای اون که پیشم نیست رفیقـــــــه✘غصه✘من باش★

    ببار ای نم نـــــــــم بــــارون تـــــواین حال پریشونی دارم از غصه میمیرم
    تــــــــــو☜درد☞منــــــــــــو میدونی
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﯽ ﺳﻬﺮﺍﺏ

    ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﺮﺩﯾﺪﻡ
    ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﺮﺻﻪ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﻐﺾ
    ﻟﺐ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺩﯾﺪﻡ
    ﭼﺸﻢ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺩﯾﺪﻡ
    ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
    ﺍﻣـــﺎ
    ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ
    ﺭﻣﺰ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺭا
    ﭘﺸﺖ ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺍﯾﻦ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎ
    ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ
    ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﻣﺎﺭ ﺯﻣﯿﻦ …… ﻣﺸﮑﻮﮐﯽ

    ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺯﻣﯿﻦ

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    گرگ: عاطفه نداره ، رحم نداره ، فکر نداره ولی

    اگه بفهمه دوسش داری رام میشه .حتی اگه بی رحمترین گرگ باشه

    آدم : عقل داره ، شعورداره ، فکرداره ، ولی

    اگه بفهمه دوسش داری گرگ میشه

    حتی اگه رام ترین آدم روی زمین باشه

    فرق است میان گرگی که گرگ به دنیا امد و انسانی که گرگ شد
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    یہ روزی میاد کہ

    بهت ثابت میشہ

    من مثل بقیه نبودم

    ولــي اون روز تو

    بــرام مثل بـــقیہ ای
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    ▲↑زیادی↑▲
    کسیو تحویلش بگیری

     

    عاشق بی محلی های
    یکی دیگه می شه

    میدونی چرا؟؟

    چون
    ★خوب بودن زیادی★

    ♡دل♡ نمیبره

    ♡دل♡ میزنه
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ

    ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴانی ﺳﺎﺧﺘﻪ

    ﮔﺎﻫــــــــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ

    ﮔﺎﻫــــــــــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ام

    ﮔﺎﻫـــــــــــﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ

    ﮔﺎﻫـــــــــــــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ام

    ﮔﺎﻫـــــــــــــــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ

    ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ؛ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــــــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــــــــﻮﯾﻢ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــــــــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ  ﺁﻣﻮﺧــــــــﺘﻪ ﺍﻡ
    ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـــــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ

    ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ

    اﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ ..ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ
    ﻫﺴﺘﻢ …!! ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    دلم که ازکسی بگیرد،پاک میکنم

    گاه خودش را….گاه اشتباهش را
    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    وقتـــے بہ دنبــــال صــــداے دلت رفتــــے

    غـــــرورت را جــــا بگــــذار

     

    afsongar
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    نمایش بیشتر
    user_send_photo_psot

    *********◄►*********

    آن کسی را که تو می جویی
    کی خیال تو به سر دارد؟
    بس کن این ناله و ...

    user_send_photo_psot

    ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄

    اونقدر نامردی کردیم به هم که
    زندگی ...

    user_send_photo_psot

    روایت داریم حضرت حوا بعضى اوقات لاى درختا می‌گشت و هى برگا رو زیر و رو می‌کرد و با ...

    user_send_photo_psot

    ﻋﮑﺎﺱ: ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﯾﻪ ﻋﮑﺲ ﺑﮕﯿﺮﻡ؟

    ﭘﺴﺮ: ﮐﻪ ﭼﯽ ﺑﺸﻪ؟

    ﻋﮑﺎﺱ: ﮐﻪ ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    رفیق می‌خواستم بهت بگم
    باید یاد بگیری به خودت احترام ...

    user_send_photo_psot

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    نکند پاییز تویی؟
    که در
    چهار فصلِ دلم
    پادشاهی می ...

    user_send_photo_psot

     

     

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    اهل آرامش که شدی
    شاد کردن دیگران
    بیشتر از ...

    user_send_photo_psot

    *~*~*~*~*~*~*~*

    بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی
    خسته نمیشوی
    هرچه قدر گوش دهی... عادت ...

    user_send_photo_psot

    ^^^^^*^^^^^

    آموختم که وابسته نباید شد
    نه به هیچ کس و نه به هیچ رابطه اے
    و این لعنتے ...

    user_send_photo_psot

    oOoOoOoOoOoO

    یه مغرور واقعی
    به موقش
    عذرخواهی هم میکنه
    لطفا رو بیشوریاتون
    اسم غرور ...

    user_send_photo_psot

    درختی بود به نام درخت آرزوها! درختی تنومند و کهنسال با شاخ و برگ‌های زیاد. مردم ...

    user_send_photo_psot

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    دنیا انقدرجذابیت های رنگارنگ دارد
    که تا آخرعمرهم ...

    user_send_photo_psot

    * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *

    انسانهای خوب همانند گلهای قالیند

    نه انتظار باران ...

    text .
    .
    .
    در حال تکمیل کردن سیستم نمایشی سایت .
    .