هیچ وقت دوستم سجاد را از یاد نمی برم … پسری بود مودب و البته کمی مذهبی . دوچرخه ای داشت بسیار زیبا و به قول معروف دنده کلاجی… دو کمک فنره و چه و چه
بسیار وابسته به دوچرخه مشکی رنگش
تماما به او می گفتم حیف است… چفت و بندش کن! نا غافل دزد می زند و داغش به دلت می ماند
او هم در جواب می گفت : قفل می خواهم که چه… روزی یک بار برایش آیت الکرسی میخوانم که نبرند خدا پناهش است
شش ماهی جواب داد اما امان از دزدی که نمی دانست این دوچرخه آیت الکرسی خوانده شده است. برد
داغش ماند به دلش و یک عمر غلط کردم
حالا شده داستان ما! انگار آیت الکرسی خوانده ایم برای عشقمان و هر روز دوستت دارم های بی عمل
می برند آقا! داغش به دلتان می ماند! عمل کنید
❇شاهین شیخ الاسلامی❇
7 سال پیش
لاییک
7 سال پیش
واای چقدر شخصیت این داستان به یه نفری شبیه
7 سال پیش
واای چقدر شخصیت این داستان به یه نفری شبیه
شبیه کی؟
7 سال پیش
یه نفری اتفاقا اسمشم سجاده
7 سال پیش
یه نفری اتفاقا اسمشم سجاده
7 سال پیش
یه نفری اتفاقا اسمشم سجاده
منفی نگیر ما اهلش نیستیم
خخخ
7 سال پیش
یه نفری اتفاقا اسمشم سجاده
از قسمت هر چه میخواهد دل تنگت بگو متن بفرستم درجش میکنی؟
7 سال پیش
منفی نگیر ما اهلش نیستیمخخخ
نبابا نگرفتم...
7 سال پیش
از قسمت هر چه میخواهد دل تنگت بگو متن بفرستم درجش میکنی؟
آری درج میشوووود
7 سال پیش
منفی نگیر ما اهلش نیستیمخخخ نبابا نگرفتم...
7 سال پیش
از قسمت هر چه میخواهد دل تنگت بگو متن بفرستم درجش میکنی؟ آری درج میشوووود
مرسی پس من برات میفرستم
ولی زودی بدرجا
باشه؟
7 سال پیش
آری درج میشوووود مرسی پس من برات میفرستمولی زودی بدرجاباشه؟
باشه حتما
7 سال پیش
مرسی پس من برات میفرستمولی زودی بدرجاباشه؟ باشه حتما
سپاس☺
هر چه میخواهد دل تنگت بگو