شخصی پشت بام را قیرگونی کرد. وقتی می خواست پائین بیاید راهی نبود
اتفاقا مُلا از آنجا می گذشت؛ پرسیدند: چه کنیم که بیرون آید؟
ملا گفت: طنابی بالا انداخته تا به کمرش ببندد، بعد او را پائین بکشید
چون طناب را بستند و او را کشیدند از بالا پرت شد و تلف شد
به مُلا گفتند: این چه قسم دستوری بود که دادی؟
ملا جواب داد: پدرم در چاه افتاده بود. طناب به کمرش بستم و بالا کشیدم. این شخص اجلش رسیده بود وگرنه نمی مُرد
❇ملانصرالدین❇
8 سال پیش
خخخ
8 سال پیش
عالی بود
هر چه میخواهد دل تنگت بگو