—————–**–

شخصی پشت بام را قیرگونی کرد. وقتی می خواست پائین بیاید راهی نبود

اتفاقا مُلا از آنجا می گذشت؛ پرسیدند: چه کنیم که بیرون آید؟

ملا گفت: طنابی بالا انداخته تا به کمرش ببندد، بعد او را پائین بکشید

چون طناب را بستند و او را کشیدند از بالا پرت شد و تلف شد

به مُلا گفتند: این چه قسم دستوری بود که دادی؟

ملا جواب داد: پدرم در چاه افتاده بود. طناب به کمرش بستم و بالا کشیدم. این شخص اجلش رسیده بود وگرنه نمی مُرد

—————–**–

❇ملانصرالدین❇