*tashvigh* سيزده فروردين *tashvigh*

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

سيزده، روز پايان دوره جشن های نوروزی است
در اين روز مردم بنا بر يک سنت فرهنگی از خانه ها بيرون و به دشت و صحرا و باغ می روند تا آخرين روز عيد را در طبيعت و در کنار سبزه و گياه و آب روان چشمه ها و جويبارها به شادی و خوشی بگذرانند

در گذشته، مردم قيد و بندی برای رفتارهای خود در روز سيزده نمی پذيرفتند و با پرخوری ها و هوسبازی ها و شادخوارگی ها نظم و قرارهای اجتماعی را بر هم می زدند و آشوب و آشفتگی هايی در روال معمول زندگی خود پديد می آورند

رفتارهای بی بند و بار و آشوبگرانه برخی، حوادث ناگواری می آفريد که گريبان آنها و ديگران را ميیگرفت و گاهی مصيبت هايی به بار می آورد. مردم اين مصيبت ها و نا خجستگی ها را اثری از نحسی شماره سيزده می پنداشتند. از اين رو، سيزده فروردين را هم نحس و بدشگون می انگاشتند

در زمان کنونی با دگرگونی های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه ايران و تغييرات در چگونگی برگزاری مراسم سيزده بدر و پديد آمدن رفتارها و آئين هايی مطابق و مناسب با فرهنگ مردم جامعه کنونی، باز مردم ايران در هر جايی که هستند سيزده نوروز را با شور و گرمی و سرور مانند گذشته در بيرون از خانه ها و در دشت و باغ و بوستان جشن می گيرند

برای گذراندن اين روز در فضای باز طبيعت کوه و دشت آرزو می کنند که روز سيزده شان، روزی آفتابی و گرم باشد. از صبح زود سيزده هر چند خانواده نزديک و خويشاوند با هم شيرينی و آجيل باقی مانده از ايام عيد را با خوراک آماده مانند سبزی پلو با کوکو، باقالی پلو با گوشت، و بار و بنشن و سير و پياز سرخ کرده و کشک ساييده و سرکه و رشته و ساير مخلفات آش رشته، که حتماً بايد در صحرا پخته شود، و کاهو و سرکه انگبين عصرانه، و سماور و قند و چای و راديو و …. با خود بر می دارند و با اتومبيل و هر وسيله که مهيا باشد به خارج از شهر می روند

در بيرون شهر، خانواده ها دسته دسته در کنار آب و سبزه يا زير درختان سبز بساط خود را می گسترند و اجاق و آتش را روشن می کنند و ديگ آش رشته را روی اجاق بار می گذارند و سماور را آتش می کنند

بچه ها به بازي هايي مانند جفتک چارکش، الاکلنگ، گرگم به هوا و تاب بازی، که از معمول ترين بازی هاست، مشغول می شوند. پسران جوان هم معمولاً الک دولک بازی می کنند

بزرگسالان هم هريک به گونه ای خود را سرگرم می کند. ظهر، هر خانواده سفره ای می گسترد و آش رشته و باقلاپور، يا سبزی پلو با کوکو و ماهی را که در ديس و کاسه و بشقاب کشيده شده در ميان سفره می چيند و زن و مرد، پير و جوان و کودک با خنده و شوخی دور سفره می نشينند و مشغول خوردن می شوند

خوردن آجيل و کاهو با سرکه انگبين، عصرانه بيشتر مردم است. نزديکی های غروب قبل از ترک کردن صحرا، هر خانواده سبزه ای را که پيش از نوروز به نشانه برکت و فراوانی کاشته اند، در آب می اندازند و به خانه های خود بازمی گردند

khengoolestan_axs

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
… ادامه دارد