—————–**–

ناصرالدين شاه به کريم شيره‌ای گفت: نام ابلهان عمده تهران را بنویس

كريم گفت: به شرط آن كه نام هر كسی را بنويسم عصبانی نشوی و دستور قتل مرا صادر نكنی

شاه به كريم شيره‌ای قول داد. كريم در اول ليست اسم ناصرالدين شاه را نوشت! ناصرالدين شاه عصبانی شد و خطاب به كريم گفت: اگر ابلهی و حماقت مرا ثابت نكنی، مير غضب را احضار می‌كنم تا گردنت را بزند

كريم گفت: مگر تو براتِ پنجاه هزار تومانی به پرنس ملكم خان نداده‌ای كه برود در پاريس آن را نقد كند و بياورد؟

ناصرالدين شاه گفت: بلی، همين طور است

كريم گفت: من تحقيق كرده‌ام، پرنس همه املاك و اموال خود را در اين مملكت نقد كرده و زن و فرزند و دلبستگی هم در اين ديار ندارد، ‌اگر آن وجه را به دست آورد و ديگر به مملكت برنگردد و تو نتوانی به او دست يابی، چه می گويی!؟

ناصرالدين شاه گفت: اگر او اين كار را نكرده و آن پول را پس بياورد، تو چه خواهی گفت؟

كريم شيره‌ای گفت: آن وقت نام شما را پاك می‌كنم و نام او را در اول ليست می‌نويسم

—————–**–