سه سال واسم حبس بریدن
اون هم به خاطر کارهای سینمایی
اون زمان من نه نویسنده بودم، نه کارگردان ، فقط مسئول تجهیزات و برق رسانی سینما بودم
گاهی وقت ها حین پخش بعضی فیلم ها حس می کردم لازم نیست بیننده اون ها را تا آخر ببینه
واسه همین برق سینما را قطع می کردم و اون ها با یک داستان نیمه کاره می رفتن خونشون ، واقعیت اینه که یک داستان نیمه کاره خیلی بهتر از یه پایان مسخره است
بعد از اینکه از زندان آزاد شدم ازم پرسیدن ، آیا باز هم می خوام این کار را ادامه بدم؟
گفتم البته! هیچ چیز بهتر از یه از برق کشیدن به موقع نیست
حتی اگه می تونستم رابطه های عشقی را هم به موقع از برق می کشیدم ، اون وقت همه با یک داستان نیمه کاره قشنگ می رفتن خونه هاشون
روزبه معین
8 سال پیش
شیخ چی شده امروز پست های شکست عشقی میزاری ؟
8 سال پیش
خواسم بگم که ازین پستا هم بلدم
8 سال پیش
خواسم بگم که ازین پستا هم بلدم
آورین
(فک کردم شکست مکست خوردی )
8 سال پیش
نه باو ؛ ما رو چه به این حرفا
به قول شاعر
ما مرغ یه یک شعله کبابیم
بگذار کین آتش را قلندری میخواهد
8 سال پیش
خخخ
دس ب شعرتم خوبه هرچی میگیم ی بیت میگویی یامیسرایی
هر چه میخواهد دل تنگت بگو