بی وفایی تا به کی، از پا فتادم نازنین
بر دلم از عشق تو، داغی نهادم نازنین

من که همچون کوه بودم در دیار عاشقان
همچو کاهم کردی و دادی به بادم نازنین

سوختم در عشق تو دیروز، وقتی ناگهان
شعری از دیوان تو آمد به یادم نازنین

آنقدر نالیدم از دست تو در دامان عشق
تا خموش افتادم و گویی نزادم نازنین

رفتی و با رفتنت در کوچه باغ سینه ام
خاطرات مانده را بر باد دادم نازنین

ناشناس

* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *

*malos*

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

*malos*