sci211

ویلیام هنری گیتس سوم معروف به بیل گیتس در اکتبر ۱۹۵۵ در سیاتل آمریکا به دنیا آمد. گیتس در مدرسه ی لیک ساید شروع به تحصیل کرد. سپس به علاقه خود به نرم‌افزار پی‌برد و برنامه‌نویسی را در سن ۱۳ سالگی شروع کرد. در همین جا بود که هسته ی اولیه ی مایکروسافت شکل گرفت.در بهار سال ۱۹۶۸ میلادی مدرسه تصمیم گرفت که دانش آموزان را با پدیده‌ای جدید که به تازه‌گی در دنیا شکل گرفته‌بود یعنی کامپیوتر آشنا کند.کامپیوترها هنوز بزرگ‌تر و گران‌تر از آن بودند که مدرسه بتواند خریداری کند. به همین منظور مدرسه صندوقی را برپا کرد پول زیادی بیشتر از هزینه ی اجاره یک سال جمع‌شد. در سال ۱۹۷۳ گیتس وارد دانشگاه هاروارد شد و با استیو بالمر مدیر اجرایی حال حاضر مایکروسافت آشناشد. در هاروارد گیتس نسخه‌ای از زبان برنامه‌نویسی بیسیک را برای اولین میکروکامپیوتر نوشت.

در سال دوم دانشگاه را رهاکرد تا تمام انرژی خود را صرف مایکروسافت کند. شرکتی که او در سال ۱۹۷۵ با دوست دوران کودکی خود پل آلن آغاز کرده‌بود بر این باور استوار بود که کامپیوتر به وسیله‌ای ارزشمند بر روی هر میزی و در هر خانه‌ای تبدیل خواهد شد. آنها شروع به ساخت نرم‌افزار برای کامپیوترهای خانگی کردند. افق دید گیتس برای محاسبات شخصی محور موفقیت‌های شرکت مایکروسافت شد. بیل گیتس در دنیا به‌عنوان بنیانگذار تحول در رایانه‌های شخصی بسیار مشهور است. گیتس همواره تلاشهای خیرخواهانه متعددی را نیز تعقیب کرده‌است و در این راستا بنیاد بیل و ملیندا گیتس را در سال ۲۰۰۰ تأسیس کرده‌است.

گیتس سه فرزند دارد: جنیفر ۱۵ ساله، روری ۱۲ ساله و فوئبه نه ساله. چیزی که برای گیتس مهم است آموزش خوب و سلامت آنهاست و جالب است که گیتس و همسرش تصمیم گرفته‌اند که برای هر یک از آنها تنها ۱۰ میلیون دلار ارث باقی بگذارند. گیتس دوست دارد که آنها راه خودشان را بروند و حرفه خودشان را پیدا کنند و دنبال کنند. گیتس آنها را مثل بچه‌های عادی بار آورده، بچه‌هایی که هر روز پول توجیبی می‌گیرند.

***

کارولین گراهام -خبرنگار دیلی میل- به تازگی مصاحبه بسیار جالبی با بیل گیتس در سیاتل انجام داده است، مصاحبه‌‌ای که بازتاب زیادی در فضای اینترنت پیدا کرده است. با هم بخشهایی از آن را می‌خوانیم:

سه فرزند بیل گیتس وقتی می‌خواهند با پدرشان شوخی کنند، ترانه‌ای از «تراوی مک‌کوی» و «برونو مارس» به نام میلیاردر را برایش می‌خوانند، ترانه‌ای که زمانی هم در آمریکا و هم در اروپا، در جدول ترانه‌های پرفروش، شماره سه بود.

6-13-2011-9-50-54-AM

گیتس در سال ۲۰۰۰، اتحادیه جهانی واکسن وایمن‌سازی را برپا کرد که آخرین اجلاسش به تازگی در لندن برگزار شد و در طی آن ۳٫۷ میلیارد دلار برای واکسن ۲۴۳ میلیون کودک در کشورهای فقیر در برابر پنومونی و سرخک جمع‌آوری شد. برآوردها نشان می‌دهد که این کار جان چهار میلیون کودک را درعرض چهار سال‌ آینده نجات می‌دهد.
گیتس یک خواننده حریص و مشتاق کتاب است، گویا او به کتاب‌های کاغذی بیش از انواع الکترونیک علاقه دارد، با این همه دوست‌دار کتاب‌های الکترونیک هم است و عقیده دارد آنها با گذشت زمان از انواع کاغذی، پیشی می‌گیرند.

6-13-2011-11-29-38-AM

اما چیزی که در کتابخانه گیتس، مایه افتخارش است، یکی از دفترچه‌های یادداشت لئوناردو داوینچی است که او با مبلغ ۳۰٫۸ میلیون دلار در سال ۹۴ خریده است. البته گیتس اسناد و دست‌خط‌هایی از آیزاک نیوتون و آبراهام لینکلن هم در اختیار دارد.
گیتس اکانت توییتر و فیس‌بوک خودش را دارد. البته او از درخواست دوستی‌های بی‌شمار به ستوه آمده است. گیتس با مارک زاکربرگ ۲۷ ساله -مؤسس فیس‌بوک- دوست است.
به عقیده گیتس گذاشتن ارث و میراث چیز احمقانه‌ای است، چیز مهم به نظر او کاهش مرگ و میر اطفال از نه میلیون در سال به چهار میلیون است. گیتس که به پیدا کردن واکسن مالاریا امید دارد، آنقدر دلبسته فعالیت‌های خیرخواهانه شده است که همه کارهایی را که در نیمه اول عمر در مایکروسافت کرده است، مقدمه‌ای برای آماده‌سازی برای انجام اموارت مهم در نیمه دوم عمرش می‌داند. او حتی گیک بودن را تنها در ارتباط با انسانیت و کمک به همنوع مهم می‌داند، به عقیده او گیک کسی است که که یک کتاب ۴۰۰ صفحه‌ای را در مورد واکسن بخواند تا بفهمد که این واکسن کجاها کار می‌کند و کجاها، نه. گیگ کسی است که بتواند از اطلاعاتش برای افزایش اطلاعات مردم استفاده کند. در این صورت است که گیتس خودش را گیک می‌داند.

((هفت اصل بیل گیتس ))

«بیل گیتس»،رئیس«مایکروسافت»،در یک سخنرانی در یکی از دبیرستان‌های آمریکا، خطاب به دانش‌آموزان گفت: «در دبیرستان خیلی چیزها را به دانش‌آموزان نمی‌آموزند».او هفت اصل مهم را که دانش‌آموزان در دبیرستان فرا نمی‌گیرند، بیان کرد. به گزارش ایسنا، اصول بیل گیتس به این شرح است:

اصل اول: در زندگی، همه چیز عادلانه نیست، بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.

اصل دوم: دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار می‌رود که قبل از آن‌که نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید.

اصل سوم: پس از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام، کسی به شما رقم فوق‌العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد. به همین ترتیب قبل از آن‌که بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمت بکشید.

اصل چهارم: اگر فکر می‌کنید،آموزگارتان سختگیر است، سخت در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سختگیرتر از آموزگارتان است، چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.

اصل پنجم: آشپزی در رستوران‌ها با غرور و شأن شما تضاد ندارد. پدربزرگ‌های ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند، از نظر آنها این کار «یک فرصت» بود.

اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید، والدین خود را ملامت نکنید، از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.

اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید، والدین شما هم جوانان پرشوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما می‌رسد، ملال‌آور نبود.