..*~~~~~~~*..

هرکسی حق دارد هر اسمی دلش می‌خواهد روی مغازه و کسب و کارش بگذارد… من حتی‌ می‌توانم، اگرچه به سختی ولی “کله پزی رایان تکنیک” یا “وانت بار آسان پرواز” را هم هضم کنم، اما وقاحتِ اسم هایی که روی تابلوی بانک ها عربده می‌زنند را نه

پشت سرش ایستاده بودم توی صف خودپرداز… دو سه دقیقه‌ای که با دستگاه ور رفت، سرش را برگرداند و چشم‌هایش گشت دنبال یک نفر که بپرسد: اینجا چی نوشته؟
حدودا ۵۵ ساله، و از لباس کارش پیدا بود توی اسم بانک سهم دارد
من نزدیک تر از همه بودم؛ مانیتور را نگاه کردم، خونسرد و بیشرمانه نوشته بود: موجودی کافی نیست

هیچ وقت نتوانسته ام این جمله ی منفور و لعنتی را برای کسی بخوانم. فقط داشتم به نجات خودم فکر می‌کردم‌… گفتم: انگار مشکل داره! چقد میخواستین وردارین؟

ـ پونزده تومن

اجازه بدین من کارمو انجام بدم، دوباره امتحان کنین

کارتش را از حلقوم دستگاه کشیدم بیرون و دستِ خودم نگه داشتم و بدون اجازه اسم و رسمش را خواندم و کارم را انجام دادم
بعد از من دوباره امتحان کرد؛ پانزده تومن برداشت و رفت

آها…! راستی خودپرداز بانکِ “رفاه کارگران” بود

^^^^^*^^^^^

محمد جواد