گفتم تو بیایی و محرم دلم باشی

گفتم تو بیایی و آرامشم باشی

گفتم که تو خوبی ،غمخوار دلم باشی

گفتم که سختی هست ولی تو کنار دلم باشی

ندانستم که زندگی بی رحم تر از حرفاست

ندانستم که دلبستن ، دلم خون کرد

نداستم که حالا ، گفتم خدا کند آرام باشی

میگم تو نباشی من آرامشم برگشت

میگم که بدخلقیت ،دلم پر از خون کرد

صبر و تحمل همدم دل شکستم شد

اشک و بی اعصابی من، با خستگی هات خون شد

از حرف و نیش و کنایت ، جای فراری نیست

اینجاس که گم میشم ، آرامشم برگرد