برای خواندن به ادامه مطلب بروید
سلام من سرتاسر زندگیم پر از اتفاقاتیه که دارم ازش یک کتاب میسازم
۱۲ سالم بود متدین و نماز خون بودم از مدرسه اومدم خونه طبق معمول خونه کسی نبود
در رو بستم و شروع به درس خوندن کردم خونه ما کنار قبرستان پر از درختیه داشتم درس میخوندم که دیدم از توی راه رو صدای پا میاد از ترس دزد رفتم
نگاه کردم کسی پشت در نبود در حیاطو قفل کرده بودم پس گفتم حتما روزه گرفتتم ولی گرسنه نبودم
باز نشستم صدا اومد ولی این بار صدایی بود که انگار انسانی رو دارند خفه میکنند وخس خس میکرد ترسیدم بسم الله گفتم
داخل آشپز خانه رفتم کسی را ندیدم میز تلویزیون بزرگی داشتیم جثه کوچکم را پشتش پنهان کردم
تلویزیون روشن بود ولی با صدای کم
در کابینت ها محکم بهم میخورد وباز هم صدای خس خس گریه کردم حس کردم وارد خانه شده ودر کمد دیواری را باز کرد من از پشت میز تلویزیون یواشکی سرگ کشیدم
صدای ممتد تلویزیون که موجود پنهانی کم وزیاد میکردش را شنیدم واز خدا خواستم بمن که برایشروزه گرفته بودم کمک کند
هوا داغ وسنگین تر میشد نفس های تند میکشید انگار قصد پیدا کردنم را داشت جسم زرد رنگی را دیدم که دارد وارد اتاق خواب میشود
داشتم سکته میکردم ولی کمی دور شد من با چشمانم بدن زشت او را دیدم انگار داشت با خودش حرف میزد
ولی جمله ای با صدای ظریف ونامفهوم شب شده بود ومن مادر را تو دلم فریاد میزدم
صدای زیبای ربنا از تلویزیون پخش شد و واشک ریختم اون موجود ترسناک با صدای وحشتناکی چرخ خورد وبه زمین افتاد
اذان گفت ومن حاظرم دستم را روی قرآن بگذارم که هوای خانه سنگینی خود را از دست داد وعادی شد
ولی در باز شد ومن باز ترسیدم صدایی مرا بخود خواند دخترم وقتی مادر چهره کبود شده من را دید گریست و این علنا واقعیت بود
8 سال پیش
سلام من باور نمی کنم
همش خرافات من با اینک ده سالم نترسیدم اووووووووووووووو
7 سال پیش
کمواقعبینباشبرودنبالشوحسشکنتابدونی
اقاحسینخرافاتنیستیه
6 سال پیش
هنوز ندیدی ک از ترس خودتو خیس کنی اگ جرات داری بیا ببرمت محل اجنه یک ساعت اونجا بمون
6 سال پیش
وای منو ببر.من عاشق هیجانم.
6 سال پیش
من دیدم ولی ترسناک نبود خیلی هم واضح نبود درحد اینکه ی دختربچه بدو میکرد منم افتادم دنبالش ک بعد با دربسته روبه رو شدم همین
6 سال پیش
دختر بچه که بدو میکنه رو من هم یه بار وقتی 5 سال داشتم دیدم الان که دیدم شما هم همچین چیزی دیدید واسم خیلی جالب شد
6 سال پیش
آگه واقعا دوست داری ببینی ذکر مبارک یونسیه چهل شب میان نماز مغرب وعشاء ابتدا به سجده برو این ذکر رو 400 مرتبه شروع کن.به گفتن در حالت سجده.سجده اگر تحمل دیدن آون چیزهایی که برات میان رو داشتی من خودم راهنمایی بیشتر میکنمت
6 سال پیش
عجب! پس دانشمندان همین ذکر یونسیه رو بخونند، بعد هم ابزارهای فیلم برداری رو آماده کنند و ضبط کنند دیگه. چرا یک بار هم چنین چیزی مستند نشده. خجالت آوره تو سال 2018 از چنین چیزهایی صحبت می کنید
6 سال پیش
من میام من خودم از نزدیک دیدمشوش و حتی زدننم ولی دیگه ترسی ندارم
6 سال پیش
داداش هیج چیز توی این دنیا وجود ندارد که مابترسیم چون الله را داریم
6 سال پیش
من میام بریم
6 سال پیش
سلام میتونی منو ببری اونجایی که میگی لطفا
6 سال پیش
بیا ملایر نشونت میدم تا یه هفته نتونی حرف بزنی
6 سال پیش
من بیام هر جا که بگی به نظر من جن و روح اینا کس شعره
6 سال پیش
حنن خادنر اذر اهنغ هناغخبهن بهبغ
6 سال پیش
برو بچه من دو برابر تو سن دارم يكيشون اومد تو خوابم تا ٣روز نميتونستم حرف بزنم
6 سال پیش
بابامن خودم هرشب ازاینامیبینم دستشویمون ته حیاط من میرم درووامیکنم برم بیرون جلوم یکی ازاینامیان من میخندم بعدچون ازبچگی عادت دارملونم میرها
6 سال پیش
عزیزم تو هنوز بچه ی ولی اینو همیشه بدون که جن وجود داره ولی نمازو قران خواندن نمیتونه هیچ چیز به تو نمیتونه ظفر بیاره
4 سال پیش
سلام
در رابطه با دوستانی که این موضوع رو خرافات می دونن و اونو رد می کنن باید بگم منم مثل شما بودم.
اما گویا باید در بعضی اوقات زودباور بود، به عینه تجربه کردم.
با تشکر
8 سال پیش
ولی لایک می دم
8 سال پیش
دمت گرم کاکا حسین
8 سال پیش
راستش داستانش به واقعی نمیخورد ولی لایک
7 سال پیش
gb
8 سال پیش
ﺧﺨﺨﺨﺨﺨﺦ ﻓﻘﻄ ﻫﻤﻴﻦ
7 سال پیش
دیدم به خودم
8 سال پیش
یعنی الان باور کنم
7 سال پیش
برو بابا ارواح ننت دروغگو خرافات زياد نگو
7 سال پیش
این واقعیت داره هر کس که میگه نداره میتونه بیاد این موجود بهش نشون بدم فقط قبل از دیدن این موجود لطفا اول تعهد بده هر اتفاقی برات افتاد به من ربطی نداره
چون بعضیا سکته میکنن بعضیا دلشون میترکه
7 سال پیش
دوست من این موحودات واقعیت دارند ولی نمیشه حرف هر کسی را که مدعیه را باور کرد.
من حرفت را باور نمیکنم ولی چون وجود دارن و خودمم این موجودات را دیدم 3 احتمال میدم یا داری دروغ میگی و از توی تلویزیون فیلم هایی که دیدی شیطان با شنیدن نام خدا آتیش میگیره و تو زمین فرو میره اینا را گفتی، یا توی خوابت دیدی و فکر میکنی واقعی بوده که احتمال خیلی کمی به این نظرم میدم. یا اینکه واقعیت را داری میگی.
باور نکردن حرفت به این معنی نیست که داستانت تخیلی باشه. از این نظر بیشتر شک کردم که گفتی تو زمین فرو رفت. راستش موجوداتی که من میبینم پیشش قرآن هم بخونی تو زمین فرو نمیرن. تنها وقتی میترسن به شکل یک دود در میان و پرواز میکنن اونم نه با قرآن اصلا از قرآن و کلماتش نمیترسن فقط وقتی که من با نام خدا ترسم را میریزم و با امید به خدا بهشون حمله میکنم میترسن و میرن. اما هر چی قرآن بخونی نمیرن.
7 سال پیش
داداش ون هل سینگ یا شکار چی خون آشام یا سوپر نچرال چیزی هستی من میخوام استخدام شم
7 سال پیش
عزیز من اینا را برای شما نگفتم. برای نویسنده مخاطب گفتم. شما هر چی دوست داری بخند. اگه باور میکردی آدم ساده ای بیش نبودی چون تابحال ندیدی.
چیزایی که تو زندگیم گذشت مثل بعضی ها نبوده که گه گاهی اتفاق بیفتند. کمتر کسی می تونه این ها را تحمل کنه.
به نوعی اگه بخوام داستان زندگی خودم را تو دفتر خاطراتم بنویسم نمی تونم چون اگه کسی بخونه فکر میکنه من دیوانم. دلیلشم اینه که من کل زندگیم با این موجودات گذشت. امکان نداره زندگی نامم بدون (به قول شما سوپرنشرالی) نوشته بشه.
البته برای اینکه ننگ دیوانگی بهم نزنن به کسی نگفتم. یکی از اجنه ها باعث آزار فیزیکی خواهرم میشد که پرونده پزشکیش موجوده و قابل اثباته. صدمات فیزیکیش علتش را علم نمی تونه توضیح بده. البته این صدمات کاملا سطحی هستند. اینم به شما بگم که یک بار یکی از جن هایی که بالای سقف خونه من را نگاه میکرد را به طور اتفاقی مادرم اون را دید و شوکه شد. خواهرمم فقط یک بار صدای جن را شنید و ترسید و فرار کرد.
من از بدر و تولد باهاشون زندگی کردم. ازشون نمیترسم و بغیر از یک بار هیچوقت احساس خطر نکردم. اون یک بار هم فکر کنم قصد داشت نیروی هاله من را بگیره که قدرتش را نداشت و من بهش حمله کردم و کمی از نیروی خشمش گرفتم و احساس قدرت کردم. اونجا بود که از من ترسید و فرار کرد.
7 سال پیش
ببین بیبی تویی ک میگی از قران نمیترسن میشع شروور نگی؟من خودم شخصا 2-3تا دفتر فقط برا اینجور چیزا دارم اونا از قران میترسن و خونه ایی که قران باشه نمیرن مگر اینک مسلمون باشن
6 سال پیش
شما اولا ادب تان را رعایت کنید و آنچه که لایق خودتان است را به دیگران نسبت ندهید و بعد پاسخ دهید.
عزیز دفتر داری؟ مبارک باشه. ولی چه ربطی به داستان های واقعی من داشت؟ الان دفتر داشتن شما چه چیزی را میخواد اثبات کنه؟
مگه جن ها میان تو دفترت!؟
خیر جن ها از قرآن نمی ترسن. من چندین ساله که باهاشون زندگی می کنم و اتفاقا تو خونمون هم 3 تا قرآن هست. منم هر روز قرآن و حتی آیت الکرسی هم میخونم ولی نمیرن. اتفاقا هم جن ها هیچ اعتقادی ندارن. اونا یک موجود کاملا بی اعتقاد هستند. هر کی گفته جن مسلمون و کافر داره دروغ میگه اگه شما هم بگی من شما را دروغگو میدونم.
اگه من شروور میگم شما هم چون تا بحال جنی ندیدید و باهاش ملاقات نکردید درواق دارید هزیون میگید. از کسی که اونا را ملاقات کرده بپرس لااقل.
6 سال پیش
عزیز من بیبی هستم. ای مرد بزرگ خیلی بزرگ. اووههه چقدر بزرگی ها فکر کنم از بس دفتر زدی بزرگیت به حدی شده که با شیادی های خودت جیب مردم را بهتر بتونی خالی کنی.
ببینم بزرگ، نکنه جنگیری و ما خبر نداریم بزررررگ!
6 سال پیش
ببخشید میشه بگید چطوری توانایی ملاقات باهاشون رو دارین؟دوست دارم یه بار ببینم واقعا.البته راهی که بدون عواقب باشه.لطفا بگین اگه راهی هست
6 سال پیش
نخیر فرقی نمی کنه که تو خونه قران باشه یا نه میان من خودم به شخصه تو خونمون دایمو جن گرفت تو خونه قرانم بود
6 سال پیش
در سوره جنّ (11-15) به آيين خاص طوايف مختلف جن اشاره دارد که هر يك براي خويش راهي برميگزينند
«وَ اِنّا مِنّا الصلِحونَ و مِنّا دونَ ذلك كنّا طَرآئقَ قَدَداً». (جن، 11)
.
.
كلمه «دون» - در اینجا - به معناي «غير» است، يعني بعضي از ما صالحاند و بعضي ديگر غير صالح و مراد از «دون ذلك» رتبهاي پايينتر و نزديك به صالحان است (طبرسي، 1349: 10، 371)
.
.
و عبارت «كنّا طرائقَ قَدَداً»
بر تفرقه و تشتت دلالت دارد
.
..
«طرائق» جمع طريقه و به معناي روشهايي است كه به آنها عمل شده باشد
كلمه «قدد» هم جمع «قده»، از مصدر «قد» و به معناي قطعه است. (طباطبايي، 1364: 20، 68)
.
.
.
بعضي از مفسرين گفتهاند «طرائق قدداً» اگر به نصب خوانده ميشود به خاطر ظرفيت است و حرف «في» در تقدير است و در حقيقت «في طرائق قدداً» بوده است يعني در مذاهب متفرق
(آلوسي بغدادي، 1405: 29، 88)
.
.
و بعضي ديگر گفتهاند نصب آن به خاطر حذف مضاف است و تقدير آن «ذوي طرائق قدداً» يعني صاحبان راههاي متفـرق است
(زمخشري، بيتا: 4، 627)
و معناي آيه اين است كه بعضي از ما صالحان بالطبع هستند و بعضي غير صالحاند و ما در مذاهب مختلف بوديم
.
.
.
.
آيه ديگر «و اَنّا مِنّا المُسلِمونَ وَ مِنّا القسِطونَ» (جن، 14) است
مراد از «مسلمون» تسليم و مراد از «قاسطون» مايلين به سوي باطل و عدول كنندگان از حق است
(طبرسي، 1349؛ 10، 383)
...
.
بنابراين، جنّها به دو طايفه تقسيم ميشوند؛ يك طايفه گروهي كه تسليم امر خدا و مطيع او و در جستجوي راه درست هستند
طايفه ديگر كساني هستند كه از فرمانبرداري الاهي عدول كرده و منحرف شدهاند و آنها هيزم جهنم خواهند بود
«و اِنّه لمّا قامَ عَبداللهِ يَدعُوه كادوُا يكونون عليه لبداً». (جن، 19)
..
.
.
.
مشتی وقتشه چشماتو ببندی
تو قرآن دقیقا دسته بندی طوایف اجنه رو گفته
که دو دسته اند مسلمون که به معنی تسلیم شده در برابر خدا بشون گفته میشه
و دسته دیگه قاسطون که کافرن
..
.
.
.
در ضمن اگه کسی جواب شما رو میده چون دارید قرآن رو زیر سوال میبرید و باید جواب داده بشید
.
.
.
.
و همینطور که شما گفتید از قرآن نمیترسن و حتی هم گام با انسان قرآن به اونها هم ارائه شده
6 سال پیش
عالی ودرست بود.لایک داری شیخ المریض
6 سال پیش
ببخشید شما حرفتون کذب محض فقط ملائک از آسمان هفتم یا همان
جهان موازی هفتم به اذن خداوند بخشنده وبه شوق همنشینی با مؤمن میان.این اجنه در درجات مسلمان همیشه از سطح زمین به بالا می آیند وبعد از بجا گذاشتن مهر طاعت برای شما اجازه رفتن میخوان. وشما انصراف نامه رو باید بخوانید .دوستان اگر شخصی از نسب پدری یا مادری با این گرایان آشنایی داره میدون که بعد از 40 سال از مادر به دختر و از پدر به دختر وپسر میتواند با دعوت استمالتی.این گرامیان را همراه وهمقدم شما قرار دهد.خدای ناکرده دعوت جبری وقاهرانه باطل وکمترین صدمات آن از دست دادن جان وبرعکس شدن تسخیر است ن خانواده این اجازه رو بمن نمیدن بیشتر بگم براتون.خواهشا اگر نسل قبل شما با این عزیزان پیمان....... ندارد.دوری کنید.که من تا یاد دارم در اکثر مواقع کسانی سراسیمه بدنبال پدرم میان که تو رو خدا بچه یا فلان کسم قبل از تسخیر جنیان دون مایه به مندل ورود کردن اگر تا آون موقع طرف زنده باشه کمترین صدمه جنون مطلق است.حتی ما هم که نسل به نسل دوستان قسم خورده داریم باز هم سختی ها بیخوابی.ورودشان به خصوصی ترین لحظات زندگی تاب وتوان را از ما میگیرد.خواهشا دنبال افرادی که ازتون پول میخوان تا تسخیر وعلوم غریبه رو بتون آموزش بدن نرین. چون اینان هرگز موفق به گرفتن موکل دائم نمیشن وبعد از مدتی موکل میرود وکارهایی که انجام داده در مورد امور دنیوی انسان مثل محبت عشق و... بی اثر خواهد شد.من به مقدسات عالم قسم میخورم موکل این افراد از شیطان وفرزندانش که ذاتاً دشمن انسان هستن میباشند. پدربزرگم به جز دو یا سه کار دیگر برای هیچ کسی کاری نیمکره. دور ضمن گرفتن پول و... برای دعا و تسخیر دروغ وشرک مطلق است.و جنیان گرانقدر مسلمان از کسی که مبلغ مادی دریافت کند روی گردان وشیطان رجیم ودخترانش موکل او میشوند. من فقط این مطلب را نوشتم چون بهترین دوستم میخواست مثل من باشه ومن به اشتباه یک مورد از این گرامیان رو به ایشان معرفی کردم.الان نزدیک به 23 ماه است دوست خوب وهمزبان من راهی تیمارستان در اصفهان شده و من از عذاب وعقوبت الهی بیمناکم
6 سال پیش
دقیقا
6 سال پیش
من میام تعهدم میدم فقت با اسلحه میام که اگه آدم بود سوراخ سوراخش کنم شماره 099******0
6 سال پیش
دروغگو
6 سال پیش
لایک
6 سال پیش
هه ما خودمون ارواح احضار میکنیم بگو کجا بیام ادرس بده
7 سال پیش
داداش این داستان ترس انگیز نبود ولی عکسش خیلی ترسناک بود خدایی بخاطر عکسش ترسیدم
7 سال پیش
درباره ی جن دو تا سوره وجود داره پس امکان واقعی بودنش هست.ماخودمون خونمون جن داره چند بارم دیدیمشون خیلی از شبا هم نمیذاره. بخوابیم.هرکی. خواستم میتونه باور نکنه.ولی خداییش اصلا ترس نداره من که ریلکسم.
7 سال پیش
درباره ی جن دو تا سوره وجود داره پس امکان واقعی بودنش هست.ماخودمون خونمون جن داره چند بارم دیدیمشون خیلی از شبا هم نمیذاره. بخوابیم.هرکی. خواستم میتونه باور نکنه.ولی خداییش اصلاترس نداره
7 سال پیش
ینی ناموسا واقعی بود؟ تنها چیزی که من فهمیدم ازش صدای تلوزیون بود ولی خدای عکسشم ترسناک بود
7 سال پیش
منم همینطوررر
7 سال پیش
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ترسیدم
احتمالا روزه بودی مغزت ته کشیده بود خخخخخخخخخ
7 سال پیش
بابا بیا برین راجع به اسلندر من . بخونین.میرینین
7 سال پیش
از عکسه ترسیدم
5 سال پیش
kasi hast be man bege chikar konam baraye ehzare gen chetorie?????
7 سال پیش
واقعی که قطعأ نبود ولی خوب میتونی داستان بنویسی نویسنده خوبی میشی
7 سال پیش
جالب بود اگه واقعا واقعیت داشت ببین کجای کارات ایراد داره اونو برطرف کن اگه روزه میگیری و نماز نمیخونی اونو اصلاح کن یا اگه هدفت از روزه گرفتن برای غیر خداست یعنی صرفا برای رفع حاجتیه یا اینکهاز رو ریاس این کارو نکن و حتی اگه به خاطر حاجتی روزه گرفتی سعی کن که تنها برای اون حاجت نباشه و برای خداهم باشه همیشه آیت الکرسی با سوره ناس و فلق بخون و هر روز بک مرتبه سوره جن رو تلاوت کن در ضمن تو این موارد از مولا علی هم کمک بگیر که اونها شدیدا از مولا میترسن البته بدذات هاشون خوبها که نسبت به مولا ارادت کامل دارن حتی روایت هست که ابلیس با تمام بدیهاش به مولا علی ارادت خاصی داره و حتی جاهایی هم از ایشون در برابر انسانهای جاهل و نادان حمایت کرده منبع حرفمم کتاب دنیای ناشناخته جن هست و دلیل ارادت ابلیس به مولا علی هم در اون کتاب اومده ک قضیش به زمانی برمیگرده که ابلیس هنوز از درگاه الهی رانده نشده بود
6 سال پیش
عجب! من مردم از اینهمه مستند صحبت کردن شما. واقعاً چقدر علمی، چقدر عاقلانه و بالغانه
7 سال پیش
در این مسائل کنجکاوی خوب نیست
زندگیتان را کنید
6 سال پیش
کاملا موافقم
7 سال پیش
سلام،این موجودات وجوددارندوهیچ زمانی نبایدروی کنجکاوی واردزندگی انهاشد،بنده بخاطرارثی بودن انواع مختلف موجودات ماورایی رودیده ام،هیچ وقت این قبیل وقایع روموردتمسخرقرارندهید،ازفکرش بیاین بیرون وسرتون بکاروزنگی خودتان باشه،چون عاقبت خوشی ندارد،موفق باشید
7 سال پیش
شاید واقعیت داشته باشه چون در ویلای ما در شمال وجود داره خونه های شمال معمولا شیروانی دارد ویلای ما هم داره چون یک بار در هال خونه نشسته بود و یهو صدایی مانند لو لای در آمد و در شیروانی باز شد . دایی من نسبت به این موضوعات بسیار نترس است چون در خونش یکبار خوابیده بوده که کم کم از خواب بلند شده و دیده چند تا بچه جن دارن روی شکمش بپر بپر میکنند سر اون جن ها داد زده و بدون ترس گفته گمشید بیرون اون ها هم رفتن
7 سال پیش
دوستان عزیز ما از ارواح و جن میترسیم چون از دیگران شنیدیم که وحشتناک هستند اما جالب این است که جن و ارواح نیز از ما می ترسند
6 سال پیش
واقعا؟؟؟؟؟؟؟
6 سال پیش
قطعا خیلی از انسان ها به دلیل کنچکاوی میخوان بدونن که اجنه چجور موجوداتی هستن و خودم به شخصه چندبار میخواستم احظار کنم که به دلیل اتفاقاتی نمیتونستم . بهتون هم میگم که احظار نکنید که یه جا خوندم احظار روح و جن گناهه😕
7 سال پیش
خیلی دوس دارم با جن در ارتباط باشم.خیلی هم پیگیر این ماجرام و دنبال راه هاش میرم اما....
6 سال پیش
منم عاشق این چچیزاماما شنیدم عواقبش برا خانوادم هس برا اون میترسم
7 سال پیش
سلام
بنده کاری به دروغ یا واقعیت داستان ندارم.
اما به اجنه اعتقاد دارم یکبار خودم با چشم خودم یکیشون رو دیدم.
چند سال پیش که گوشی های هوشمند تازه وارد بازار شده بودن. و من یه گوشی خریده بودم.
دلخوش به مدل گوشی و کیفیت عکسبرداری
از هر منظره ای عکس میگرفتم.
یه شب تابستونی به همراه یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم برای شکار بریم صحرا.
نا گفته نماند صحرا و بیابونهای خوزستان دسته کمی از کویر ندارن.اکثر زمین های خوزستان شوره زار و نیزار هستن.
خلاصه
ما شب حدودا ساعت یازده وسایل شکار رو برداشتیم و سوار موتور شدیم و زدیم به دل بیابون.
حدودا چهل کیلومتر از شهر دور شدیم و دیگه چراغهای شهر رو که پشت تپه ها بود رو نمیدیدیم.
وقتی رسیدیم اولین کاری که کردیم موتور رو جایی استتار کردیم که هروقت گشت شکاربانی اومد بتونیم زود فرار کنیم.
و بعد رفتیم برای استتار خودمون یه نوشه ساختیم.
کسایی که اهل شکار هستن میدونن نوشه چیه.یه نوع کمین گاه هست که با شاخ و برگ درستت میکنن..
خلاصه رفیقم واسه خودش یه نوشه ساخت. من هم صدمتر بالاتر پشت نیزار یه نوشه واسه خودم ساختم توش دراز کشیدم.بطوری که نمیتونستیم همدیگه رو ببینیم.
بعد از حدود یکساعت کمین از پشت نیزار صدایی شنیدم.
اول فکر کردم که صدای گراز یا روباهه.
اما کمی که توجه کردم متوجه شدم صدای پچ پچ صحبت کردن هستش.
ته دلم خالی شد و به خودم گفتم یا شکارچی های دیگه هستن.یا بچه های .شکاربانی هستن الانه که دستگیرمون کنن به همین خاطر سکوت کردم و خودمو پنهان کردم. اما لحظه به صدا بیشتر مشید. تا جایی که احساس کردم دو قدم بیشتر با صدا فاصله ندارم.یه بسم الله گفتم و صدا قطع شد.در همین حین صدای پر زدن چندتا پرنده رو شنیدم تفنگم رو مسلح کردم و اماده شلیک شدم.
اما هرچی منتظر موندم پرنده ای نیومد .واسه اینکه سرگرم بشم گوشیمو برداشتم و توی تاریکی شروع به عکسبرداری بدون فلش از آسمون و ستاره ها کردم تا کسی نور فلش گوشی رو نبینه.
وقتی داشتم عکسها رو نگاه میکردم عکسی توجه م رو جلب کرد.توی عکس یه چی شبیه به مه توجه م رو جلب کرد.
تصمیم گرفتم دوباره از اون قسمت عکس بگیرم. اما ایندفعه با فلش بگیرم.
دوربین رو تنظیم کردم و فلش رو روشن کردم عکس گرفتم.اما وقتی عکس رو نگاه کردم بدنم یخ زد.از خدا میخوام هیچ بنده ای با اون صحنه مواجه نشه.
اون لحظه مرز مرگ و جنون رسیدم و از ترس هر چی فشنگ داشتم طرف اون قسمت شلیک کردم و دوستم رو صدا میزدم مجید بیا.مجید بیا.
وقتی مجید رسید کنارم زبونم بند اومد.و نمیتونستم حرف بزنم فقط از دهنم کف سفید میومد.مجید هر چی میگفت چی شده نمیتونستم حرف بزنم. با اشاره بهش گفتم گوشی رو نگاه کن. مجید گوشی رو برداشت بعد یه بسمه الله گفت.
وگفت بدو از اینجا بریم. منم که پاهام سست شده بود و نمیتونستم روی پاهام
وایسم. .مجید کمی آب بهم داد و شروع کرد قرآن خوندن.تا من آروم شدم.زود بساطمون رو جمع کردیم و برگشتیم خونه. هنوز بعد از اون همه سال و قتی یاد اون صحنه میفتم یا اون عکس رو میبینم. از ترس خشکم میزنه. توی عکس کنار نیزار زنی کوتاه قد در حدود هشتاد سانت سفید رنگ چیزی شبیه به مه با موهای بلند سیاه افتاده بود که روی زمین نبود.
هنوز هم اون عکس رو دارم.
7 سال پیش
وویییییی
7 سال پیش
سلا لطفا میشه یه عکس از اون جن که گرفتی برام بفرستی majidlxe@gmail.com
6 سال پیش
به منم بفرست
7 سال پیش
زنه خوشگل بود؟
7 سال پیش
اون عکس اولی که بدون فلش گرفتی تو شب هیچی جز سیاهی مطلق پیدا نیس انگار یه صفحه سیاه رو گرفتی جلو دوربین .حتی اگه دوربین گوشیو رو به اسمونم بگیری حتی ستاره ها هم معلوم نمیشن تو دوربین چه برسه اون عکس اولی که از اون خانوم کوتاه قد گرفتی همون مه ماننده هخخخخخخ . انقد خالی نبندید، در ضمن امکان نداره دوربین گوشی بتونه عکس اونو بگیره و خودت ندیده باشی ،دوربین ماورالطبیعه آمریکایی که نیس،نهایت خیلی دوربینش خوب باشه دوربین گوشی ایفون و اپل که کیفیتش بالاتره از گوشیای دیگه . اونم تازه کیفیتش نه اینکه بخواد از جن عکس بگیره
حالا جدی اگه دوباره دیدیش بفرستش بیاد یه سلفی باهم بگیریم
7 سال پیش
داداچ شما اصن از دوربین چیزی میدونی؟!
این عکسام همش الکیه و برا اینه که یه حس ترس تو خواننده ایجاد شه
مارو نزن ما جن ندیدیم
6 سال پیش
میشه عکس رو بزارید ما هم ببینیم؟
6 سال پیش
به خدا از داستان شما یه کم ترسیدم
6 سال پیش
واقعا ؟ حتما واقعی بود میشه عکسوببینم؟
7 سال پیش
*ey_khoda * خیلی مسخرس ولی ازعکس ترسیدم
7 سال پیش
یا ریدم تو خودم
7 سال پیش
یا حسین ریدم تو خودم
7 سال پیش
داستان نه ولی عکس ترسناک بود * *
7 سال پیش
اقا من نمی تونم بگم درو غه یا راسته
7 سال پیش
من راستش باور میکنم چون خودم از راستش احضار روح میکنم با اینکه 14 سالمه و این اتفاقات واسه من هم افتاده ولی نترسیدم و اتفاقا واسم خنده دار هم هست داستانت عالی بود
7 سال پیش
ننت میدونه تو احضار روح میکنی؟؟
7 سال پیش
من که باورکردم خدایی قسمت هیچ کس نکنه ریدم توخودم
7 سال پیش
سلام
هم داستانت اشکال داشت هم عکست.
میخوای جن رو ببینی و لمسش کنی بیاین خونه همسایمون. یه اتاق دارن هر کی شب اونجا بخوابه میان سراغش. یه پیرزنه با پیرمرد.
سر زمینامونم که پره.
شکل اسب، خرگوش، پیرزن، بز، بچه کوچیک و ... چیزایی که دیدن.
تو باغ پدر بزرگمم یه شخص قد بلند با 3 تا چشم دیدن.
اگه باور نداری یه سر به روستاهای شمالی استان گلستان بزنید.
7 سال پیش
باور میکنم تو فقط اروم باش جن چیزی نیس که من خودم مینی جنم
7 سال پیش
این حرفا به کنار
ما چقدر بیکاریم که شب خوابمون نمیبره
میشینیم داستان میخونیم خوابمون ببره
7 سال پیش
یه شب تابستونی مثل هرشب رفتم اتاقم که بخوابم حدود نیم ساعت بعد که چشمام گرم شده بود یهوی انگار یه نفر از پاین پتورو میکشید منم میکشیدم بالا چندبار این اتفاق افتاد از ترس که جفت کرده بودم مثل میگ میگ پا شدم برقو روشن کردمو رفتم اتاق مادرم
بالای سرش واساده بودم که یهو چشماشو باز کردو وقتی منو دید جیق زدو از حوش رفت وقتی با کلی اب قندو ...بحوشش اوردیم با دسته ی جارو برقی زد تو سرم
اینم داستانه جنیه ما
خخخخ من دیگه اون جنو یادم رفته بود
6 سال پیش
جن به کنار دلم برا مامنت سوختمن یبار تو خواب راه رفتم همین جوری شد ولی بجای جارو برقی یک بالش به ملاجم زدن
7 سال پیش
بچه اگه در خونه اسفند دود کنید هیچ جنی وارد خونه نمیشه تا سی چهل روز خرافات نیست واقعیه
7 سال پیش
7 سال پیش
7 سال پیش
سلام.اقا من یه مدته گوشی ندارم هیچ جا نمیتونم چت کنم.حوصلم سر رفته.هعععععی...یکی بیاد دعوا کنیم
7 سال پیش
من فکر کنم تورو بشناسم
لحن حرف زدنت چقد اشناست
مخصوصا گفتی یکی بیاد دعوا کنیم خیلی کنجکاو شدم
خیلی اشنا به نظر میایی
7 سال پیش
شما دروغ میگی چون اگر راست میگفتی ات حالا هزار بار اون عکس را همه جا پخش کرده بودی
7 سال پیش
داستانش که چرت بود
ولی بدتر از این داستان کسایی هستن که نظر دادن
خیلیاتون ادعا میکنید که جن دیدید
اره جن بیکاره بیاد جلو شما ،شما ببینیدش
جن رو خیلیا دیدن اما نه شماهایی که تو شهر زندگی میکنید پس لطفا جو الکی ندید
جن تو روستاهای قدیمی هستن
اوناییم که دیدن بعضی از پیرمردای نسل های قبل ،مثل پدر پدربزرگ خودم
که پدربزرگم میگفت پدرش چون توی دشت زندگی میکرد جنا میومدن باهاش حرفم میزدن
6 سال پیش
من خودم جن دیدم ولی جنا در عین حال که عاشق جاهای ساکتن عاشق جاهای شلوغو پر سرو صدام هستن مخصوصا عروسی پس امکانش خیلی بالاس
7 سال پیش
هخخخخخخخ انقد خالی نبندید
عجب جونورایی هستید خدایی
کارتون دروغ گفتنه
با شماها هستم که نظر دادید
کاربرای خالی بند کذاب
7 سال پیش
از نظر من اصلا واقعی نیست
یعنی هر کی بترسه دیوانه است
ولی فقط عکسش یه کم ترسناکه
بقیه ش چرته
افرین داستان خوبی بود
7 سال پیش
من میتونم شخصا قسم بخورم که تو دوران سه سالگیم یه خونه داشتیم تو گیلان شهر رودسر شب همییشه جلو پنجره میخوابیدم همیشه یه چیز سایه مانند رو شیشه پنجره میوفتاد منم اون موقع با زبون بی زبونی به مادرم جریان رو فهموندم و مادرمم هم همیشه میگفت که نترس گربه هستو این داستانا...من یک برادر دارم که الان 26 سال دارد و حدود 13 سال پیش که دو سه ساله بودم .یک شب مادرم از دست برارم عصبی شده بود برادرم را دعوا گرفت و گفت که برو اتاقت بخواب و فردا مدرسه باید بری و... برادرم که بعد نیم ساعت خوابش برده بود رفتم که اتاقش را دید بزنم همین که سرم را وارد اتاق برادرم کردم دیدم چن تا موجود که فکر میکنم جن بودن داشتن دور برادرم میرقصیدن .خشکم زده بود ولی چون بچه بودم و نمیفهمیدم برایم چیز عجیبی بود. درهمان حال که داشتند میرقصیدند مادرم امد دنبالم که مرا از اتاق دور کند که برادرم بیدار نشود. باصدای مادر رفتم پیشش و دیگه نمیدونم چیشد ...تا چند شب پیش با برادرم و دوستانش یک جا دورهم نشسته بودیم که همچین بحث هایی درمورد جن و اینا باز شد.منم ماجرای ان شب یادم امد(تا به ان روز فقط به چند نفر از همکلاسی هایم که ان ها هم همچین داستانی برای انها هم پیش امده بود گفته بودم)داستان رو در جمع شرح دادم و گفتم چه اتفاقی افتاده بود.برادرم هم تمام حرف هیم را تایید کرد چون اون هم اونارو دیده بود و متوجه حظورشون بود . میگفت خودشو به خواب زده بود تا ان ها بروند وقتی تعریف میکرد مو های بدنش سیخ شده بود. همیشه هم فضای اتاغش سنگین بود.
6 سال پیش
زنده نخواهید موند شما نباید جن هارو مسخره کنید وقتتتتتی اومدممم سسسراغاون نیذرستسمست نترسید یو هادذسذسن
5 سال پیش
اخه تو تو سه سالگي چطور يادت مياد جن ديدي
برادر من چرا لاف ميزني!!!
7 سال پیش
یعنی ریدی با این داستان تعریف کردنت
اخه چه ترسی داره
7 سال پیش
😎👌
7 سال پیش
سلام میدونم داستانی که گفتی واقعیت داشت ولی ترسناک نبود ولی جون مادرت دیگه از اون عکس جن رو نزار
7 سال پیش
سلام میدونم داستانی که گفتی واقعی بود وتذسناک هم نبود ولی جون مادرت از اون عکس جن ها دیگه نزار شبا دیگه خوابن نمیبره