خدا اینجاست ، می دانم ، می بینم ، می فهمم؛
خدا در چرخش کُندِ قلم ، در دامن کاغذ؛
به من اهسته می گوید: من اینجایم.
خدا در خانه چشمم ، خدا در دارِ آمالم،
خدا در آستان ذهن پرآشوب من تنهــــــــــــــــــــاست؛
خدا در خواب یا در خرمنِ سبزِ نهفته در دلِ دانه ،
خدا در دست های بسته ی غنچه؛
خدا حتـــــــــــــــــــــی در آواز حزین مرغ شب پیداست.
خدا در شب پره بال است، خدا در موج آواز است.
خدا در عمق ژرف کهکشان نور است.
خدا در نمِ نم باران ،خدا در ابر، خدا در رنگِ رنگ خوشه ی رنگین کمان پیداست.
خدا راز دل دریاست.
خدا در شوق قطره، در خرامیدن به سوی ابر آشوب است.
خدا در چشمه هم میل نشستن در دل دریاست.
خدا زیباست، خدا اینجاست، می دانم ، می بینم، می فهمم…
“ناهید دالایی”
9 سال پیش
بعضی وقتا فقط باید سکوت کرد و از آرامش لذت برد
9 سال پیش
خدا در کنج لب خندان این خاطره هاس
خدا آرامش میان طوفان بلاس
خدا بوده کنارت هر دم
در میان شانه های بابا
در میان سجاده ی سفید و زیبای ننه
در میان دل من در میان دل تو
خود بگفتس که ز گردن هست نزدیک تر به تو
در میان سینه ات دریاب خدایی که شده تنهای تنها
چشم شستن بهر دیدن خدا در قلب است
چشم ها را باید شست
هر چه میخواهد دل تنگت بگو