طرف ﺗﻮ اتوبوس ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ سیلی ﺯﺩ ﺗﻮی ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!
ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟!»
گفت: «ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ».

********
شانس ما رو می‌بینی؟
تو بچگی با 100 تا دختر، دکتر بازی کردیم.
الان آدرس هیچکدومشون رو نداریم؛
اما یه بار بچه بودم خونه همسایمون تو خودم شاشیدم،
حالا دخترشون شده همکارم!
نشسته میز روبروم هر روز صبح بهم میگه: چطوری شاشو؟ 😐

********

طرف داشته با خره فوتبال بازی میکرده بهش میگن چرا با خر بازی میکنی؟
میگه همچینم خر نیست؛ ۳ به ۱ جلوئه!

********
قدیما یه آفتابه‌های مسی بود پُرش که می‌کردی اینقد سنگین میشد تا میومدی ورش داری دوباره می.ر.ی.د.ی!
********

واکنش آقایان به رنگ موی همسرشان:
انگلیسی‌ها: عزیزم مثل فرشته‌ها شدی!
آمریکایی‌ها: عزیزم ماه بودی ماه‌تر شدی!
ایرانی‌ها: هرچی منِ بدبخت کار می‌کنم بده گ.و.ه بمال به سرت…

********

بچه بودم بابام منو برده بود مسجد،
امام جماعت هم پير بود آروم آروم نماز ميخوند،
منم حوصه‌ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالای منبر میکروفونو برداشتم شروع کردم به خوندن شعرای مهد کودکمون،
کل مسجد داشتن همراه با لبخند ملیحی به نمازشون ادامه می‌دادن…
یهو دیدم بابا نمازو ول کرده اینهو پلنگ گرسنه داره میاد سمتم،
منم که به شدت احساس خطر می‌کردم فرارو به قرار ترجیح دادم و بابا بدو من بدو،
منم که ریزه میزه بودم از بین نمازگزارا سریع رد میشدم و داد می‌زدم:
کمک این بی‌ناموس ( تازه یاد گرفته بودم) می‌خواد منو بزنه!!
چند نفر که اصن افتاده بودن کف مسجد ریسه می‌رفتن،
بقیه هم در حال ذوق کردن بودن!
این ماراتون حتی توی تام و جری هم بی‌سابقه بود،
تا اینکه بابام منو گرفت و تا می‌خوردم منو زد:D

********

ﻣﯿﮕﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﻗﺮﻣﺰ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺗﻨﮓ ﻧﻨﺪﺍﺯﯾﻦ…
ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻫﯽ ﻗﺮﻣﺰ ﺁﺩﻣﻪ؟
ﻣﺎﻫﯽ ﺳﻔﯿﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺒﺰﯼ ﭘﻠﻮ توله ﺳﮕﻪ؟؟ والااااا!

********

اعتراف میکنم به عنوان یک مهندس می‌خواستم دیوارو سوراخ کنم،
شک داشتم که زیر دیوار سیم برق رد نشده باشه،
واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم،
بعد دیدم دریل کار نمی‌کنه کلی غصه خوردم که دریل… سوخت!!

********

بچه رو از بیمارستان آوردیم خونه بعد خوابوندیمش.
فک و فامیل اومدن عیادت یکی میگه ای جان بچه خوابه؟
پـ نه پـ گذاشتیم شارژ بشه آخه گفتن اول کار چند ساعت خاموش بذارین شارژ بشه!

********

ناف چیست؟
جای انگشت یه فرشته موقعی که خدا گل آدم رو سرشت؛

می‌خواست ببینه سفت شده یا نه!

:********

آیا می‌دانستید اگر تانک رو تو دنده روشن کنین، شلیک میکنه؟!

********

😀 تو دستشویی دانشگاه کاغذ زده بودن «آب قطع است»!…
یکی زیرش نوشته بود دیگه دیره خیلی دیره! 😐

********

یه بار برق رفته بود یارو می‌خواسته بره دستشویی،
با خودش شمع می‌بره.
تا می‌گ.و.ز.ه شمع خاموش میشه،
سوسک‌ها میگن: تولد، تولد، تولدت مبارک…

********

تو صف دستشویی یکی به جلوییش میگه:
اجازه میدی من اول برم؟ سرپاییه زود میام.
جلوییش گفت: فکر کردی من میخوام بستری شم؟

:********

رفتم سر یخچال گفتم مامان این شیره فاسد شده بندازمش دور؟
گفت نه بذار بابات بخوره حروم نشه 😐
روابط بسیار زیبایی دارن ننه باباهای ما! مسالمت آمیز…

********
به سلامتی مامانا که لباس سفید میدی بهش بشوره، صورتی ملایم تحویلت میده!
********
ﯾﻪ ﭘﺎﮐﺖ ﺷﯿﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻮﻟﯿﺪﺵ ﻣﺎل ﻓﺮﺩﺍﺱ!!
ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺗﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﻣﺶ ﯾﺎ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺷﻪ؟!

********
به نظر شما نام رئیس جمهور بعدی مصر بعد از مبارک و مرسی چیست؟
1- خواهش میکنم
2- خسته نباشی
3- آقا حال دادی
4- مچکرم
5- دمت گرم
6- ببخشید زحمت دادیم
7- بابا یه دقه اومدیم خودتو ببینیم همش تو آشپزخونه‌ای!

********

یه بار حوصله‌م سر رفته بود،
به یه شماره ناشناس اسمس دادم: عزیزم من حامله‌م 😐
هیچی دیگه زنش بود فک کنم زنگ زد؛
من که نفهمیدم چی میگفت فقط صدای جیغ می‌شنیدم!
سرگرمی سالم به این میگن :))

********

کامنتای مردم بعد از طوفان تهران:
تو روحتون 190 هزار تومن شلوارم معلوم نیست کجا رفت!!
نزدیک بود توبه کنم!!
تو محل ما نوح با کشتی دیده شد!
آقا اگه کسی یه لیف با یه گردالی آبی وسطش پیدا کرد مال منه…
گذاشته بودم آفتاب بخوره باد بردش!
این عید رو به تمامی نصابان آنتن تبریک و تهنیت عرض میکنم!!
من با ماشین تو طوفان گیر کرده بودم و از این به بعد نیازی به تیغ ژیلت ندارم! همشون ریختن:|
هی به این خانومااا میگم حجاباتونو رعایت کنید حالا تا ما رو به کشتن ندن، ول نمی‌کنن…
گربه و دیش ماهواره و لباس زیر بود که تو آسمون می‌رفت…
خدااا ما رو نخور:|
آﻗﺎ ﯾﻪ ﺣﻮﻟﻪ ﮔﻞ ﮔﻠﯽ ﻃﻮﻓﺎﻥ آﻭﺭﺩﻩ ﺧﻮنه‌مون… ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﻪ من باش رفتم حموم.
ﯾﮑﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﮐﻤﻪ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﻮﺩ ﻣﯿﺸﺪ ﻭﺳﻂ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺴﻠﺶ ﮐﺮﺩن!
ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻣﻦ ﺍﺯ تن‌تاک ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ می‌کنم ﭼﯿﺰﯾﻢ ﻧﺸﺪ! ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ تن‌تاک ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
ﻭﻟﯽ ﺣﻖ ﺍﺭﻣﯿﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﺸﻪ!! 😐
ممنونم ﺍﺯ ﻃﻮﻓﺎﻥ تهران‌پارس ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﺭﻭ می‌بره ﺗﺠﺮﯾﺶ!
ﻧﻤﺎﺯ «غلط کردم» ﭼﻨﺪ رکعته؟

********
تو اتاق عمل، نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده.
میگه میخوای بند نافو ببری؟
پـ نه پـ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!

********
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﮔﺸﻮ ﺯﺩﻩ،
ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪﻩ!

********
«باز منو کاشتی رفتی» چیست؟
اعتراض نهال به باغبان وظیفه نشناس!
ﻣﺨاﻃﺐ خاﺹ!…کثاﻓﺖ!…ﺍﮔﻪ ﺑﻴﺸﻮﺭ باﺯﯼ ﺩﺭنمیاوﺭﺩﯼ ﺍﻻﻥ بچه‌مون ﺩﺍشت ﺍمتحانای ﺧﺮﺩﺍﺩو ﻣﻴﺪﺍﺩ…
خاﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ!!!

********
سر چهارراه یه وانت از چرغ قرمز رد شد،
پلیس تو بلندگو گفت: وانت کجا میری؟!
وانتیه تو بلندگوش گفت: دارم میرم خونه!!
…اینجور ملتی هستیم خلاصه.

********
هشدار جدی به دختران مجرد ایرانی:
به زودی دختران چینی با مهریه کم وارد کشور می‌شوند!
صغری جین هو یانگ: ۲ سکه بهار آزادی، صاحب آپارتمان شخصی در پکن، دختر حاجی!
کوکب شان جان هو: ۲ سکه بهار آزادی، دختر شایسته 2009 چین، دکترای هوا فضا؛
سکینه تانگ یو شوآ: یک سکه بهار آزادی، بابا ننه پول‌دار، مطیع و سربه‌راه تضمینی.
دلارام سان شی مون: ۴ سکه بهار آزادی، با دختر خالۀ اضافه!
کتی جینگ مین: ۳ سکه بهار آزادی، تک فرزند مادر مرده!
حبیبه اون چان: ۵ سکه بهار آزادی، با ارائه رضایت قبلی جهت زن دوم!

********

به مامانم گفتم تولدمه امشب؛
گفت برو خونه رو تمیز کن امشب بگم خاله‌ات اینا بیان.
میگم مامان! من امروز بدنیا اومدماااا…
رفته زیر لحاف میگه منم امروز زائیدمت خسته‌م!!

********
ﺷﻴﺦ ﻭ ﻣﺮﻳﺪﺍﻧﺶ ﺩﺭ ﺑﻴﺎﺑﺎﻥ، ﻋﺮبی ﺭﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺷﺘﺮ ﺑﺪﻳﺪﻧﺪ…
ﺷﻴﺦ ﻋﺮﺏ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺷﺘﺮ ﺍﺳﺖ؟
ﻣﺮﺩ ﻋﺮﺏ سرﺥ ﻭ ﮐﺒﻮﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎ مُرد!!
ﻫﻤﻪ ﻣﺮﻳﺪﺍﻥ ﺣﻴﺮﺍﻥ ﮔﺸﺘﻨﺪﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﺟﻮﻳﺎ ﺷﺪﻧﺪﯼ…
ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺟﻬﺖ ﺗﻠﻔﻆ «ﭖ ﻧﻪ ﭖ» ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻓﺸﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻋﺮﺏ ﺑﻮﺩ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﻫﻼﮎ ﺷﺪ!
ﻣﺮﻳﺪﺍﻥ ﻫﻤﯽ ﺑﺨﻨﺪﻳﺪﻧﺪ ﻭ جامه‌ها ﺑﺪﺭﯾﺪﻧﺪ…

********
نشیمن‌گاهی برایش نمانده بود! پسری که عاشق پرستار بخش تزریقات شده بود!

********
ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﻗﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺑﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﺪﺍﯼ ﺷﺠﺎﻋﯽ ﺩﺍﺷﺖ.
یک ﺭﻭﺯ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ:
ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ!
ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻠﻮﺍﻧﺎﻧﺶ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ.
ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ. ﮔﻔﺖ:
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿﺪ.
ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﺼﺎﻑ ﺑﺎ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥِ ﭘﯿﺮاﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ.
یک ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ: 10 ﺗﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺯﺩﺍﻥ همزمان ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩه‌ﺍﻧﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ یکی ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ پیراهن ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ.
ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ:پیراهن ﻗﺮﻣﺰ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮه‌ﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ!

********
یارو به بچه‌ش میگه کلاغ خبر آورده سیگار میکشی.. بچه‌ش میگه من سیگار میکشم؟!

تو چی میکشی که با کلاغ حرف می‌زنی؟!

********
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﺗﺎﯾﻠﻨﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﯿﺸﻪ؛ 4
ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ: ticket please
ﯾﺎﺭﻭ: ﭼﯽ؟
ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ: a ticket
ﯾﺎﺭﻭ: میگم ﻧﻤﯽ‌ﻓﻬﻤﻢ! ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺧﺮ!
ﻣﺎﻣﻮﺭ:ﻫﻮووﯼ!! ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﯽ ﺧﺮ؟
ﻧﻔﺮ ﺳﻮﻡ: ﺁﻗﺎﯾﻮﻥ ﭼﺮﺍ ﺩﻋﻮﺍ می‌کنین؟ ﺯﺷﺘﻪ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻏﺮﯾﺐ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻦ…
ﮐﻞ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ: ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺻﻞ ﻋﻠﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﻭﺁﻝ…

********
روایت داریم حضرت حوا بعضى اوقات لاى درختا می‌گشت و هى برگا رو زیر و رو می‌کرد
و با خودش میگفت: حالا امشب چى بپوشم 😀

********
میگن روز قیامت گوگل به حرف میاد و تمام جستجوها و عکس‌هایی رو که سرچ کردی لو میده…
برو از خدا بترس!

********

یارو گربه‌شو ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﮔﻮﻧﯽ ﻣﯿﺒﺮﻩ ﺟﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﻭﻟﺶ ﻣﯿﮑﻨﻪ،
ﺑﻌﺪِ ﺩﻭﺳﺎﻋﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺧﻮﻧﻪ،
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﮔﺮﺑﻪ بازم برگشته!

یارو ﻣﯿﮕﻪ: ﺑﭙﺮﺱ از کجا ﺍﻭﻣﺪﻩ؟! من گم شدم!! …….
********

از کسانی که جوک ها تکراری بود براشون ، یا قبلا خوندن عذر میخوام