khengoolestan_khandanax (13)

بچه که بودم بابام برام یدونه جوجه رنگی خرید

خیلی چاق بود من بش میگفتم خپل

همیشه براش مگس میگرفتم تا بخوره

*narahat* حیف که زیاد عمر نکرد *narahat*

*amo_barghi* دست که میزدم گرد و خاک میکرد و میومد *amo_barghi*

:khak: یبار فک میکردم تو اتاقه در صورتی که تو حال بود :khak:
منم فک میکردم تو اتاقه سه چهار بار دست زدم نیومد
*gerye* برگشتم ببینم کجاس لهش کردم *gerye*