جسمی شکسته و روحی پر از خراش …
عاشق نمی شوم دلواپسم نباش!
دستانی از تهی، پاهایی از ورم …
فکر مرا نکن، امروز بهترم !
حال مرا مپرس چیزی مهم که نیست …
این دل شکستگی اقرار بی کسی ست!
در گیر من مشو همدم نمی شوم …
حوا مرا ببخش آدم نمی شوم!
تقصیر من نبود، نه من نه بخت خود …
تو عشق خط زدی، من خواستم نشد!
درگیر عادتم، سرگرم خود شدم …
در مرز یک سکوت، دیگر نه تو نه من!
از پشت این سکوت از این نقاب و نقش …
حال مرا ببین، جرم مرا ببخش!
امروز بهترم …..حوا بیا ببین …..
دلتنگ من مباش … من مرده ام ، همین!
شکل خود شدم تلخ و بدون ره …
در انتهای خویش حال مرا بفهم!
شکلی شبیه خود با چشمی گریه سوز …
باور نمی کنم آیینه را هنوز!
از پشت این سکوت از این نقاب و نقش …
حال مرا ببین جرم مرا ببخش!
* ناشناس *
9 سال پیش
بقیشو زمان بندی کنم؟!
9 سال پیش
فیلم در نیار تو که زمانبندیشون کردی
9 سال پیش
دستانی از تهی، پاهایی از ورم …
فکر مرا نکن، امروز بهترم !
××××××××××××
بر من نکن نظر ، من از تو خر ترم
9 سال پیش
خب داداش بزرگه گفت زمان بندی کن نمشه که گوش نداد^____^
9 سال پیش
اومدم یه ابتکار بزنم گند زدم
هر چی گشتم مایتابه پیدا نکردم رو دره قابلمه تخم مرغ پختم
.
.
.
.
بد نشد ولی باید رو گاز بخورمش
همش از سوراخ پیچش اومد بیرون
این ننم ورمیداره میره این ور اونور منه بدبخت باید بپزم و بخورم
9 سال پیش
خاک تو سرت:D
هر چه میخواهد دل تنگت بگو