ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺩﻝ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻓﺖ ﺩﮐﺘﺮ.
ﺩﮐﺘﺮ ﯾﻪ ﻇﺮﻑ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﻬﺶ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺩﺍ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﻓﻮﻋﺖ ﺭﻭ ﺑﺮﯾﺰ ﺑﯿﺎﺭ.
ﻏﻀﻨﻔﺮ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺳﻄﻞ ﭘﺮ ﺭﻓﺖ ﭘﯿﺶ ﺩﮐﺘﺮ!
ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ…؟
ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺯﯾﺎﺩ…؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻣﯿﮑﻨﯽ

😐 ارسال شده توسط بلقیس 😐

***
یه بار رفتم دست کشیدم رو آفتابه ازش یه غول اومد بیرون بهم گفت: «یه آرزو کن».
گفتم: «یه خونه میخوام».
گفت: «خب من اگه خونه داشتم، توی آفتابه می‌خوابیدم؟!»
خیلی منطقی بود لامصب… اصن یه وضی!

😐 ارسال شده توسط اصخر 😐

***
جواد خیابانی: یک سانتر بی‌هدف … و گل!

😐 ارسال شده توسط اصخر 😐

***

عاقا ميدونستين اين حباباي تو عسل واسه چيه ؟؟؟؟؟

زنبوره وسط کار گوزيده!!!!

نخند مطلب علميه

😐 ارسال شده توسط فندوق 😐

***
شانس ما رو می‌بینی؟
تو بچگی با 100 تا دختر، دکتر بازی کردیم. الان آدرس هیچکدومشون رو نداریم؛
اما یه بار بچه بودم خونه همسایمون تو خودم شاشیدم، حالا دخترشون شده همکارم!
نشسته میز روبروم هر روز صبح بهم میگه: چطوری شاشو؟

😐 ارسال شده توسط اصخر 😐