بسته جوک تابستونی 13 شهریور 1395

ﺯﻥ ﺯﯾﺒﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﻴﺎ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ،ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻭ ﺿﻤﻨﺎ
ﻭﺍﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺑﺘﮑﺎﺭﯼ ﺑﺨﺮﺝ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ
ﻧﺤﻮﻩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻭ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﯼ ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ:

ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ = ﭘﻨﺞ ﺩﻻﺭ
ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻟﻄﻔﺎ = ٤ ﺩﻻﺭﻭ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﻨﺖ
ﺻﺒﺢ ﺑﺨﻴﺮ ، ﻳﻚ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻟﻄﻔﺎ = 4 ﺩﻻﺭ
ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺧﯿﺮ ، ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ، ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻟﻄﻔﻦ = 3/5 ﺩﻻﺭ
ﺑﺪﯾﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻣﻮﺩﺏ ﺗﺮﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﭘﻮﻝ ﮐﻤﺘﺮﯼ
ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ .

ﯾﮏ ایرانی ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﺎﺧﺒﺮﺷﺪ ﺑﻤﺤﺾ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﺏ ﺻﺎﺣﺐ ﮐﺎﻓﻪ
ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺻﺒﺤﯽ ﺷﻮﻣﺎ ﺑﺨﯿﺮ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺧﺎﻧﻮﻡ . ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ ﺧﺒﺲ؟ ،
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﯿﻄﻮﺭﻥ ؟ . ﭼﻪ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺷﺪﺱ ﺍﻣﺮﻭﺯ . ﻗﺮﺑﻮﻧﯽ ﺩﺳﺘﺘﻮﻥ ، میشِد ، ﻟﻄﻒ ﻭ محبت ﮐﻨﯿﻦ ﻭ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ ؟ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺗﻮﻥ ﺷﺪﻡ
ﻫﯿﭽﯽ ﺁﻗﺎ ، ﯾﮏ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺧﻮﺭﺩ ، ﭘﻨﺞ ﺩﻻﺭ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﯽ ﮔﺮﻓﺖ . ﻣﻮﻗﻊ
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻫﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ😂✋

امام علی وسط نماز تیر از پاش در می آوردند نمی فهمید . . .😂
.
.
.
.
.
.
.
.
اونوقت مادربزرگم وسط نماز دمپایی پرت میکنه یعنی دارم سریال شبکه
GEM
رو می‌بینم، کانال رو عوض نکن😂

سوار تاکسی بودم ، راننده با ماشین پشتی دعواش شد گفت: ببین داداش ، من اینجا وایسادم و وای خواهم ساد!😂

میفهمی ؟ وای خواهم ساد😂

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

حیف فردوسی که خواست از ادبیات فارسی حمایت کنه😂

من ک پیاده شدم ولی او همچنان وای خواهد ساده بود😂

همونجایی که بابام گفت…
خرفت بی خاصیت بیا برو با داعش بجنگ پول خوبی میدن

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

فهمیدم که من پرورشگاهی ام

نمیدونم چرا وقتی تو تلویزیون یه معتاد ، یه قاتل یا یه دزدو‌ نشون میدن بابام نمیگه خدارو شکر که تو اینجوری نشدی…

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

اما کافیه یکیو نشون بده که یه کوچولو موفقه یا حتی یه حیوون که آموزشای خاصی دیده
اونوقت با افسوس به من نگاه میکنه و‌میگه: یاد بگیر حیوون از تو بیشتر میفهمه😂

از همین الان ی سلامی هم بکنیم به دختر چاقی که لباس مدرسش سبزه

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.سلام تانک ذوالفقار✋✋✋✋✋

بدترین اتفاق تو یک جمع اینه که..
پات میکشه به چرم مبل، صدای گ@وز میده 😂

بدتر از اون اینه که هر کاری میکنی دوباره اون اتفاق نمی‌افته که بی‌گناهیت رو ثابت کنی 😂

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..

و خیلی بدتر اینه که یه نامردی این وسط بچ@سه….! حالا بیا درستش کن😂

روزی جوانی نزد یه شیخ دانا رفت و گفت سلام شیخ دانا
.
.
.
.
.
.
شیخ دانا گفت بنال اوسکول
.
.
جوان گفت من میخوام زن بگیرم
شیخ دانا گفت بش#اش😂
جوان گفت چی بشاشم😂مطمعنی
شیخ دانا گفت بشاش اوسکول😂
جوان شاشید روی شیخ دانا و فرار کرد😂‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
.
.
.
نمیدونم ولی فکر کنم یه جای داستان میلنگه😂
حالا شمااز یه جای داستان درس عبرت بگیرید تا ببینم این جوون کجا رفت😂😜

‏آبگرمکن جدیداً هم به آب وصلن هم به گاز هم به برق

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

نسل بعدی آبگرمکنا سیمکارت میخورن خواستی بری حموم میس میندازی کار میفته😂
😂😁😂😂

بابام داشت تهدیدم میکرد

.
.
.
.
.
.
.

آخرش گفت ؛ مخلص کلام گفتم نوکر کلام

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.

تهدید رو ول کرد شروع کرد کتک زدن

از یه جایی به بعد دیگه ” ایشالا از شنبه ” هم جواب نمیده ..

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

باید بگی ایشالا زندگی بعد 😂😜

‏یه بار یکی بهم گفت فردا منتظر تماس بنده باشید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

انقدر جمله باکلاس بود که پس فرداش هم منتظر موندم😂

همیشه عاشق اون سکانس فیلم قیصر بودم که نامزد قیصر میرفت قلیونو آماده کنه، ذغال گردونو میچرخوند
بعد قیصر پیچ وتاب بدنشو نگاه میکرد😂
زیر لب میگفت
استغفرالله

یه بار منم به دوس دخترم گفتم بیا ذغال گردونو بچرخون من نگات کنم
ذغال گردونو گرفت دو دور چرخوند😂
دور سوم از دستش در رفت مثل توپ خورد تو سقف پذیرایی لوستر روشكست،
افتاد پايين مبل رو سوزوند،فرش از وسط آتيش گرفت،یه تیکه زغال افتاد تو شلوارم
یعنی اسراییل خونه مارو با موشک بالستیک میزد اینقد خسارت نمیدیدیم!😂

از اون به بعد دیگه کلا فیلم نگا نمیکنم!!

فامیلمون یه پیام فلسفی فرستاده بود

نمیدونم چی شد

replay
رو اشتباهی زدم پیام خالی براش ارسال شد

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

جواب داد : وااای ،دنیایی از حرفهای نگفته… مرسی. مرسی 😂
.
.
.
.
.
.
.
.
.

ینی یه آدم سالم دور و برمون نیست ناموسا 😂😜

دلاتون شاد و لباتون خندون

شرمنده بروبچ یه دو روزی نبودم ؛ کاری پیش اومده بود
ولی بجاش الان دستم پره ؛ هاهاهاهاها