علی:خانومت و دختر کوچولوت چطورن؟

دانیال: خوبن. اتفاقا معصومه و پارمیدا هم خیلی دوست دارن تو رو ببینن
.
.
.
.
.
علی:آره منم همینطور. آخ که اگه من اون پارمیدای خوشگل و نازتو ببینم، می نشونمش توی بغلم و یه دل سیر ماچش می کنم و حسابی اون چشمای قشنگشو می بوسم

وای که چه موهای لختی داره پارمیدا
آدم دوست داره دستشو بکنه لای موهاش. با اینکه فقط عکسشو دیدما، ولی عاشقش شدم. وای که این پارمیدا چقدر ناز و خوردنیه! باور کن ببینمش اصن نمی ذارم از توی بغلم تکون

دانیال: ببین ادامه نده. پارمیدا اسم زنمه! اسم دخترم معصومه ست
😂

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

‏این آهنگ “باز آمد بوی ماه مدرسه” به تنهایی اندازه ی تمام آلبوهای داریوش آدم رو دپرس میکنه
😂😜

من هفت سالم بود سیگاری شدم
😂😜

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

‏واسه سنجش بینایی گواهینامه رفتم پیش چشم پزشک

گفتم : ناموسا یه کاری کن پشت فرمون عینک نزنم
گفت آقا من این طرف نشستم کجا رونگاه میکنی؟
😂😁😂

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

رفیقم راننده تاکسیه، تعریف میکرد، یه بار ماشین پر مسافر بود منم به باد افتاده بود توی معدم، بدجوری اذیت میکرد
.
.
.
.
.
منتظر بودم مسافرا پیاده بشن خودمو خالی کنم

اخرین مسافرو که پیاده کردم, با تمام توان گفتم قرررررررررررت. اخی راحت شدما, یهو دیدم یه صدایی از پشت سرم گفت اقا پیاده میشم. یهو خشکم زد. بعدچند دقیقه نگاه کردم دیدم یه پیرزنه هزارتومن تومن داد، 500 تومن بهش برگردوندم

نگرفتو رفت
داد زدم خانوم بقیش؟
گفت بکن خرج بخیش
😂😁😂

ارسال شده توسط مهدیس

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

مامان بزرگم فك ميكنه اين
(😂)
ایموجی گريه و ناراحتيه
.
.
.
.
.
شوهر همسایه مون مرده بود به زنش تو تلگرام اينجوري تسليت گفته: خيلي ناراحت شدم
😂😜
روحشون شاد
😂

ارسال شده توسط مهدیس

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

‏مامانم اگه شهردار بود یکی یه جوراب زنونه سر تک تک آبنما ها و آبشار های شهر میکشید
.
.
.
.
.
تو خونه فقط کم مونده سر شیر سماور جوراب بکشه
😂

ارسال شده توسط مهدیس

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

ﻳﺎﺭﻭ رفت انجمن اهداء اعضای بدن عضو بشه
جوگیرشد همه مربع هارو تیک زد

بعدازمرگش
.
.
.
.
بیمارستان یه شلواركردی بایه مشت سیبیل تحويل خانوادش داد
😂😜

ارسال شده توسط مهدیس

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

طرف 800 میلیون پول داده رفته کوآلا خریده آورده تویِ حیاطِ ویلاش که بچسبه به درخت
😂
.
.
.
.
.
برم باهاش صحبت کنم ببینم با همین شرایط منو قبول میکنه؟
😂

ارسال شده توسط مهدیس

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

دیشب با دوس دخترمون اس بازی میکردیم
موقع خدافظی گفت:بهم بگو دوستم داری بعد برو
☺️
.
.
.
.
.
گفتم :اگه نگم چی؟؟؟

گفت:تو گوه میخوری نگی کصافط
😂

ناموسا جوابش هم قانع کننده بود هم دندون شکن
😂😁😂😂

ارسال شده توسط مهدیس

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

چند وقت پیش رفتم دفتر روزنامه همشهری آگهی بدم ماشینم رو بفروشم دیدم یارو شروع کرد منو سوال پیچ کردن که خونتون کجاست، ماشینت کو، شمارت چنده و از این حرفهاحتی پاشد از اونجا زنگ زد به گوشیم ببینه شماره رو درست دادم یا نه؟؟
.
.
.
.
دیگه من شاکی شدم پریدم بهش که این رفتارا چیه؟!!؟

برگشته میگه آقا تورو خدا از دستم ناراحت نشو مجبورم، چند وقت پیشا یه نفر اومد اینجا آگهی داد300 راس گوسفند زنده موجود است بعد شماره روابط عمومی مجلس رو داده بود ملتم زنگ میزدن مجلس این گوسفندا چند؟؟؟؟!!!؟
😂😜

ارسال شده توسط مهدیس

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

‏با یه دختر دوست بودم اسمش عاطفه بود، این جشن عاطفه ها هم کادو میخواست
😂
.
.
.
.
.
حالا هی من میگفتم بابا بخدا این جشن واسه لوازم التحریر نیازمنداس
😂😁😂

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

‏یه سری با کلی تحقیق در مورد زبان شمالیا رفتیم شمال دعوا بگیریم

گفتن چی شده!! با کسی دعوا افتادید؟؟
.
.
.
.
.
بابا دعوا رو ک میگرفتید لامصبا
😂😁😂😂

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

‏رفتم سینما نیم ساعت اول دیوار نشون میداد

به بغل دستیم گفتم پسر این فقط نیم ساعت از زندگی یه جانبازه
😂
.
.
.
.
گفت نه احمق، برگرد، پرده سینما اینوره
😂😜

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

عكس با اسب گذاشتم، پسرخالم كامنت داد كدوم تويي؟

گفتم اون كه سوار باباته منم
.
.
.
.
.
خداروشكر ازون موقع كه بدهى شوهرخالمو صاف كرديم خيلى دستمون بازشده
😂