در كوچهاي چهار خياط مغازه داشتند. هميشه با هم بحث ميكردند. يك روز، اولين خياط يك تابلو بالاي مغازهاش نصب كرد. روي تابلو نوشته شده بود: بهترين خياط شهر
دومين خياط روي تابلوي بالاي سردر مغازهاش نوشت: بهترين خياط كشور
سومين خياط نوشت: بهترين خياط دنيا
چهارمين خياط وقتي با اين واقعه مواجه شد روي يك برگه كوچك با يك خط كوچك نوشت: بهترين خياط اين كوچه
______________________
قرار نیست دنیامون رو بزرگ کنیم که توش گم بشیم، تو همون دنیایی که هستیم میشه خودمون رو بزرگ نشون بدیم
8 سال پیش
تکراری بود
هر چه میخواهد دل تنگت بگو