بخواب آرام ای عشقم ،که من بیدار بیدارم
فراقت تا سحر هر دم، کند بیمار بیمارم
بخواب آرامِ جانِ من ،کنارت بودم و هستم
بخواب آرام من امشب ،چو هر شب سخت هوشیارم
تمام هستی ام خوابی ، برایت شعر می گویم
بخواب آرام تا فردا، که من مشتاق دیدارم
میان سینه ام بغضی، دل من گریه می خواهد
ز ترس بودن بی تو ، ز فکرش نیز بیزارم
دلم تنگ است می دانی ،که بی تو هیچ و تنهایم
نگر بر تلخی ام بی تو، به این روز و شب تارم
چه میشد گر سحر میشد، دلم بی تاب روی تو
نوازش کن مرا هر دم، که من بی عشق بیمارم
به چشمانت قسم عشقم ،که بی عشق تو میمیرم
* ناشناس *
9 سال پیش
نخواب ای خرس گنده یک دمی پا شو نگر دنیا
خودت بر خواب و چشم خود به حق بندی
بخیز از جا و کاری کن که مانند خران هستی
×××××××××××××××
شیخ المریض
9 سال پیش
خیلی غشمنگ
به چشمانت قسم عشقم ،که بی عشق تو میمیرم
هر چه میخواهد دل تنگت بگو