آمدم عاشق شوم پاییز حالم را گرفت
پر زدم تا چشم تو تقدیر بالم را گرفت

لحظه ی سبزِ بهارِ سینِ سالم زرد شد
بخت بد “بیچارگی” تحویل سالم را گرفت

انقَدَر در خانه ی تاریکِ قلبم ریشه داد
تا که آخر شادیِ نوپا و کالم را گرفت

رو به روی جاده ی دیوانگی قالم گذاشت
در پس دیوانگی “پاییز” فالم را گرفت

♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
شعر از ؟؟؟؟