638489_AzFbTobd

آن هنگام که دوست داری دلی را مالک شوی رهایش کن
    پرنده در قفس …. زیبا نمی خواند
    گرچه برایت تمام لحظه ها را نغمه خوانی کند
    بگذار برود
    تمام افق ها را بگردد و آواز سر دهد .صبور باش و رهایش کن
    گفته اند : اگر از آن تو باشد باز می گردد و اگر نباشد
    یادت باشد قفس ،آفریننده ی عشق نیست

0.410861001310227933_parsnaz_ir

گمان نبر که دانه های رنگارنگ دل ، طبیعت آزاد این پرنده ی زیبا را اسیر تو می کند
    می دانم…می دانم…که رها کردنش رنج می آفریند
    زیرا چه بسیار رهایی ها که به دلتنگی ها و گاه فراموشی ها می انجامد
    اما ماندن بی آنکه صادقانه دل سپردنی باشد رنجیست دردناکتر
    و در آن زمان که با کمترین خطایی روزنه ای در دل قفس باز شود میگریزد
    آن هنگام را چه توانی کرد؟

fu6154

تو می مانی و این همه روزهایی که رنج برده ای اهلی شدنش را
    رهایش کن …دوست داشتن را رهایی است که زیبا می کند
    پرنده ای که به تمام باغ ها سر می زند
    به تمام گل ها عشق می ورزد و
    تمام سر شاخه های درختان تنها را…. لحظه ای میهمان می شود
    و از تمام چشمه سارها می نوشد

و حتی می گذارد
    شیطنت کودکان، بال او را زخمی کند
    ایا نگه داشتنش در قفس تو را شاد میکند؟

fu6155

ولی
اگر به سویت بازگشت بدان همیشه با تو می ماند
و اگر رفت و دل به باغی دیگر سپرد ….به گلی دیگر
و شاید قفسی دیگر .
پس از آن تو نیست …بگذار رها باشد
..دوستش بدار
اما گمان نبر که با اسارت ، دلی از آن تو می شود
بگذار مهر ورزیدن تو سیرابش کند
اما نگذار قلبت را گِل آلود کند
عشقی بورز که تو را زلال تر و زیباتر می کنند

fu6159

چه کسی گفت که عشق یعنی مالک شدن ؟
عشق یعنی درون قلب دیگری عظمت و جانی دوباره یافتن
وسعت عشق به اندازه ی دل آدمی است
و همیشه عاشق والاتر از معشوق
از عشق زنجیری نساز که وجودی را به اسارت کشد
که ظالم ترینی
نه عاشق ترین
اگر هوای تو دارد باز خواهد گشت
سینه سرخی خواهد شد با ارمغانی از ترانه ها و نغمه های زیبا
که تا همیشه برایت خواهد خواند
بی آنکه هراس از دست دادنی
او را در قفس افکند
…و شاید ققنوسی شود که حتی اگر به آتشش افکنی با جانی دوباره
عاشق ترین باشد

fu6158

ماه باید مجال خودنمایی بیابد تا عظمت خورشید از نگاهی پنهان نماند
====
    دوست داشتن اتفاقی ساده و زیباست …مثل تولد یک پروانه