زلیلی من شنیدم یاعلی گفت
به مجنون چون رسیدم یاعلی گفت
*****
مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یاعلی گفت
*****
نسیمی غنچه ایی را باز میکرد
به گوشم غنچه کم کم یاعلی گفت
*****
چمن باریزش باران رحمت
دعایی کرد و اوهم یا علی گفت
*****
یقین پروردگاره آفرینش
به موجودات عالم یاعلی گفت
*****
خمیر خاک آدم را سرشتند
چو بر میخواست آدم یاعلی گفت
*****
مسیحا هم دم از اعجاز میزد
ز بس بیچاره مریم یا علی گفت
*****
علی را ضربتی کاری نمیشد
گمانم ابن ملجم هم علی گفت
*****
مگر خیبر ز جایش کنده میشد
یقین آنجا ♥ علی ♥ هم یا علی گفت

 

*ناشناس*